۱۳۹۴ شهریور ۲۱, شنبه

مقاله ی: 47 خاکی که به سرکردیم


خاکی که به سرکردیم


نسل من این بدبختی را داشت که بلای 1357 را رقم زده و در حال مبتلا به پیامدهای آن شد. نسل بعد تر تنها مبتلا بود و از این نظر، بی گناه و سبکبار، اما بدرستی خشمگین از کردۀ نسل من. اما نسل من - شخص خودم را هم مجرم می دانم- بودیم که این خاک را به سر تاریخ این مملکت کردیم و از این روست که احساس گناهی دارم که بر ذمه خویش میدانم که - ولو با خطر کردن - "انتقاد از خود" بکنم، انتقاد از خودی که گستره اش خواهی نخواهی به یکی دو نسل مسئول در این مصیبت می رسد. این جا قصد ورود به وجوه سیاسی این خاکی که بسر کردیم ندارم که زیاد هم گفته و شنیده و شهود شده است ولی می خواهم در نگاهی گذشته نگر، ریشه این فجایع برآمده از آن بلا را –چنان که می فهمم- بگویم .
ما ایرانی ها ملت پرغروری هستیم. غرور وقتی با وجه باشد چندان زشت نمی نماید، هر چند که همچنان زشت است، ولی وقتی بی وجه باشد، می شود ابلهی. نسل من خوب یادش هست که آن اوایل انقلاب تا چه مایه بر این باور بودیم که ما خودمان همه کاره ایم ولی "جهانخواران" دست و بال مان را بسته اند که نتوانیم به آن جاهایی که خودهاشان رسیده اند برسیم. این به معنای کوری سیستماتیک نسبت به کاستی های ملی مان بود. نمی خواستیم فلاکت فکری ناشی از قرن ها عقب ماندگی مان را ببینیم. نمی خواستیم ببینیم که در بامداد قرن بیستم اکثریت قاطع مان سواد خواندن و نوشتن نداشتیم، که "علما" یمان قرن ها بود که فقط بلد بودند که از هضم رابع گذشتۀ گذشتگانشان را بخورند و قی کنند! نمی خواستیم ببینیم که از آن زمان که چشم و چراغ مدنیّت بودیم قرن ها گذشته بود و مدتها بود که ننگ مدنیّت شده بودیم.
از رضا خان پهلوی که با اردنگی خواست تا داخل در کاروان مدنیّت مان بکند فقط اردنگی اش را دیدیم و نخواستیم ببینیم که سوای آن چه کارهای دیگری هم برایمان کرد. شاه پرست ها خوش شان نیاید! من شاه پرست نیستم تا بخواهم پهلوی ها را تنزیه بکنم ولی می گویم و حیا هم از گفتن این حقیقت ندارم که خدمتی که رضاخان به این ملت کرد هزاریک اش را برآمدگان 1357 نکردند، و هزارالبته جنایاتی که برآمدگان 1357 کردند هزاریک اش را رضاخان نکرد، واللهُ علی ما اقولُ وکیل.
ابلهی ملی ای تا به این پایه، عجب نیست که سر از هلاکت حرث و نسل درآورد، که درآورد. چرا آب های فسیلی صدها هزاران ساله را در عرض سه دهه نابود کردیم تا نسل های آینده به خاک سیاه بنشینند؟ چون اولا فناوری حفاری عمیق به دست جاهلانی که ما باشیم افتاد ثانیا صاحب منصبان تا همین دو دهه اخیر همگی خیال اندیشان "ماخود همه کاره ایم" بودند که جلوتر از نوک دماغشان را نمی دیدند. ثالثا مدیران یک دهه اخیر کشورمان جماعتی از وحوش بودند که فهم این چیزها را نداشتند، تازه اگر هم می داشتند همواره به فکر قبیلۀ خودشان بوده و هستند و نه به فکر "دیگران" از همین ملت. وانگهی یادمان نرود که این وحوش از آسمان یا از جهنم دره نیامده بودند، از خود ما جوشیده بودند، بی خود این "آخوندها چنین و چنان اند" نکنیم (قابل توجه ملی گرایان عزیز).
هرجا که انگشت بگذارید بدون تردید گند این برآمدگان انقلاب را می بینید. بزرگترین فخر این جماعت موشک ها و "انرژی هسته ای" شان است که البته حق مسلم ماست! حقی که به قیمت فروشدن بیشتر در فلاکت عظیم مان حاصل شد، از اول هم برای ما نبود بلکه برای صیانت از استمرار جباریت جبارانی بوده و هست که با ابلهی تام و تمام، خودمان بر خودمان گماشتیم و حالا کاسه چه کنم می گردانیم که دائرۀ نائرۀ این مصیبت را چگونه بشکنیم!
خاکی که به سر کردیم دامن همه چیزمان را گرفت. فقط آب های زیرزمینی مان نبود، از آموزش و پرورش تا همان صناعت نیم بندی که بالاخره داشتیم، از سیاست داخلی تا سیاست خارجی مان، از آبروی ملی مان در میان ملل دنیا گرفته تا حیثیت انسانی مان ... همه و همه پامال این گلۀ وحوش شد. از همه کمتر، آن بیش از یک میلیون کشته و زخمی با ویرانی های بی حد و حساب "جنگ! جنگ! تا رفع فتنه از جهان!" و جفنگ های دیگر برخاسته از جهل مرکب و ابلهی پر باد و بروت خمینی بود.
اینک به این مصائب هم بسنده نکرده و دارند نقشه 150 میلیون نفر کردمان را می کشند تا وقتی به آن جا رسیدیم به جای نانی که نخواهیم داشت تا سد جوع کنیم لابد بناست از گوشت همدیگر آبگوشت بخوریم! آخر نه که تا آن موقع میلیون ها مهدورالدم خواهیم داشت؟! اما سنت الاهی با دست همان مهدورالدم ها - که دمشان گرم باد! - جاری خواهد شد نه با "دست غیب" های دروغین. امید که آن وقت آن قدر بهره از مدنیّت یافته باشیم که نخواهیم تا از گوشت این حرام خواران آدمی خوارِ برآمده از 1357 آبگوشت بخوریم!


سخنان تکان‌دهنده مشاور جهانگیری / کوچ اجباری در سرنوشت میلیون‌ها ایرانی



پایگاه خبری تحلیلی انتخاب
بحران آب در ایران هنوز برای بسیاری از اقشار جامعه به یک باور تبدیل نشده است؛ چرا که به باور انبوهی از مردم، این سرزمین همیشه با مشکل کم‌آبی دست‌وپنجه نرم کرده و حالا هم وضع بحرانی نیست! همین نگاه تا چندی پیش در بدنه مدیریتی کشور هم دیده می‌شد و کسی باور نداشت که مشکل داریم. بحث گسترده کردن جمعیت تازه و بیشتر ایرانی در عرصه‌های خاکی ایران هم یکی از همین استدلال‌ها بود که در دوره‌های اخیر مطرح می‌شد. اما حالا با تغییر رویکردهای مدیریتی کشور برخی مسائل اندک‌اندک روشن شده و برخی مسئولان متوجه وخامت اوضاع شده و کارهایی را برای مدیریت این بخش شروع کرده‌اند.

آن‌طور که عیسی کلانتری، مشاور معاون اول رئیس‌جمهوری در امور آب، کشاورزی و محیط‌زیست در این خصوص می‌گوید، در سال‌های گذشته وزارت نیرو جرأت اعتراف به واقعیت را نداشت؛ اما حالا بحران خشکسالی به اندازه‌ای رسیده که مسئولان متوجه قهقرای کشور شده‌اند، زیرا درحال حاضر ٧٠‌درصد جمعیت کشور با سرانه زیر ٩٠٠ مترمکعب آب در‌ سال زندگی می‌کنند و این از نظر استانداردهای جهانی یعنی رخداد فاجعه بزرگ. عیسی کلانتری که به تازگی سمت مشاوره از معاون اول دریافت کرده است، غروب شنبه به بنیاد ملی امید ایرانیان رفته بود تا  در جمع خبرنگاران، کارشناسان و پژوهشگران از همین واقعیت‌ها و وضع آبی کشور گزارشی دقیق دهد.

♦♦♦ در ادامه گزارش این نشست را می‌خوانید:

 ٩٧‌درصد آب‌های سطحی را خشک کردیم
عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی دوران سازندگی در این جلسه با اعلام آمار تکان‌دهنده از ذخایر آبی کشور گفت: ایران با بهره‌برداری از ٩٧‌درصد آب‌های سطحی خود عملا تمام رودخانه‌های خود را خشک کرده است و دیگر آبی در طبیعت باقی نمانده است. او ادامه داد: این موضوع به معنای آن است که اگر به همین وضع ادامه دهیم حدود ٧٠‌درصد ایرانیان یعنی جمعیتی معادل ٥٠‌میلیون نفر برای زنده ماندن ناچار به مهاجرت از کشور هستند. كلانتري با بیان این‌که سرانه آب تجدیدپذیر کشور به ١٠١‌میلیارد مکعب رسیده است.

بحرانی‌ترین وضع خشکسالی جهان در ایران
کلانتری با بیان این نکته که در زمینه بحران خشکسالی واقعیت‌هایی گفته نشده یا کتمان شده است یا با ناآگاهی از آن گذشته‌ایم، گفت: مسئولان دولتی تا امروز باور نداشتند که کشور دارد رو به قهقرا می‌رود و حالا متوجه این موضوع شده‌اند که کمی دیر است؛ مطابق با استانداردهای جهانی‌درصد بهره‌برداری از آب‌های سطحی نباید بیشتر از ٤٠‌درصد باشد. این درحالی است که بیشتر کشورهای پیشرفته حد ایده‌آل بهره‌برداری برای حفظ منابع آبی خود را لحاظ کرده‌اند که حداکثر ٢٥‌درصد برداشت است.

او افزود: تنها دو کشور در جهان وجود دارد که با بهره‌برداری بی‌رویه از منابع آب‌های سطحی در معرض بحران جدی قرار گرفته‌اند و آن دو کشور ایران و مصر است. این در شرایطی است که میزان بهره‌برداری از آب‌های سطحی در مصر به ٤٦‌درصد و در ایران با اختلاف فاحش به ٩٧‌درصد رسیده است. برای این‌که عمق فاجعه را بهتر متوجه شوید عملکرد برخی از کشورهای جهان را در بهره‌برداری از آب‌های سطحی سرزمین‌شان مرور می‌کنیم: ژاپن ١٩درصد، آمریکا ٢١درصد، چین ٢٩درصد، هند ٣٣‌درصد و در کشوری مانند اسپانیا که از لحاظ اقلیم و ویژگی‌های جغرافیایی به ایران شباهت دارد تنها ٢٥درصد.

وزیر دولت پنجم گفت: این موضوع به آن معنی است که حتی در صورت بارش ایده‌آل و نفوذ آب به زیر زمین، جایی برای ذخیره آن وجود ندارد، در نتیجه آب در سطح خاک جاری شده و تبخیر می‌شود. این موضوع شورتر شدن خاک و از دست رفتن حاصلخیزی آن را به دنبال داشته است. درحال حاضر وضع آبی برخی از شهرهای ایران به سطحی رسیده است که آن شهرها از نظر تعاریف علمی و استانداردهای جهانی به «شهر مرده» تعبیر می‌شوند. به‌عنوان مثال درحال حاضر شاهرود و نیشابور از نظر هیدرولوژی شهر مرده به حساب می‌آیند و بخش عمده‌ای از شهرستان رفسنجان نیز شهر مرده تلقی می‌شود.

٥٠‌میلیون ایرانی باید مهاجرت کنند
وزیر اسبق کشاورزی با تأکید بر این‌که بحران خشکسالی در ایران به وضعیتی رسیده است که حیات و تمدن سرزمین در معرض تهدید قرار گرفته است، گفت: مطابق برآوردهای علمی، منابع کشش تأمین نیازهای جمعیت فعلی ایران را ندارد و در آینده نه‌چندان دور حدود ٧٠‌درصد جمعیت ایران باید از کشور مهاجرت کنند اما با وضع دیپلماسی خارجی ایران، کدام کشورها حاضرند ٤٠ تا ٥٠‌میلیون ایرانی را اسکان دهند؟!

وی ادامه داد: درحال حاضر در جزیره ماندیل هند ادامه سکونت غیرممکن شده است و این جزیره گاه و بیگاه به زیر آب می‌رود. این در شرایطی است که ماندیل تنها ٣٠٠‌هزار نفر جمعیت دارد اما دولت هند برای انتقال این جمعیت دچار دردسر شده است. ما چگونه می‌خواهیم برای اسکان قریب به ٥٠‌میلیون نفر ایرانی چاره‌اندیشی کنیم؟

گفتند توسعه پایدار غرب‌زدگی است!
کلانتری اشتباه‌های مدیریتی در دوره‌های گذشته را باعث رسیدن به این نقطه دانست و گفت: زمانی آمدیم گفتیم سیاستگذاری‌ها برای منابع کشور در راستای توسعه پایدار باشد اما عده‌ای گفتند توسعه پایدار و اصول غربی را کنار بگذارید. خود بنده در زمان ریاست‌جمهوری آقای خاتمی به خانم دکتر ابتکار شخصا نامه نوشتم و گفتم واقعا آب نیست و از لحاظ منابع آبی داریم رو به بحران می‌رویم. ایشان بی‌توجه شد و گفت چنین چیزی نیست! سازمان محیط‌زیست در ایران تا امروز یک سازمان مرده و تشریفاتی بوده است. همین الان آقایان هنوز دارند درباره خودکفایی در محصولات کشاورزی صحبت می‌کنند. برای نوشتن برنامه ششم دوباره موضوع خودکفایی را به میان کشیدند که من برگشتم به آقای نوبخت گفتم تو را به دین و ایمانت بگو این مزخرفات را کنار بریزند.

او افزود: با این منابع آبی موجود و در صورت استفاده از مدرن‌ترین تکنولوژی‌های صنعتی و در صورت فرض محال رسیدن به بهره‌وری ١,٥‌درصد تا‌ سال ١٤٠٤ تنها می‌توانیم برای ٣٣‌میلیون نفر غذا تولید کنیم. این در شرایطی است که بهره‌وری ما درحال حاضر تنها ٠.٢‌درصد است.

وی تأکید کرد: من حتی در این زمینه به مقام معظم رهبری نیز نامه نوشتم و آمار و ارقام و گزارش علمی خدمت‌شان ارایه دادم. گفتم اگر می‌خواهیم به جمعیت ١٥٠‌میلیون نفر برسیم قبل از هر چیز باید منابع آبی را نجات دهیم و پس از آن توان تولید ما در کشاورزی، تأمین غذا برای ٣٣‌میلیون نفر است برای تأمین غذای بقیه جمعیت باید به واردات فکر کرد.

هزینه کلان برای تبدیل آب شیرین  به آب شورتر از دریا!
کلانتری شیرین کردن آب را همراه با هزینه بسیار گزافی دانست و بیان داشت: در بسیاری از موارد شیرین کردن آب شور صرفه اقتصادی ندارد. جالب است که بدانید اشتباه‌های مدیریتی سال‌های گذشته باعث شده است که ما هزینه کلانی بدهیم و آب شیرین‌مان را به آب شور تبدیل کنیم آن هم آب شوری که غلظت نمک آن ٣,٥ برابر غلظت نمک آب دریای عمان است!

وی افزود: در‌ سال ٥١ آمریکایی‌ها به ایران آمدند و درباره پروژه احداث سد گتوند پژوهش کردند. طبق گزارش آمریکایی‌ها محل سد باید ١٤,٥ کیلومتر پایین‌تر از مخزن سد قرار می‌گرفت. علت این موضوع وجود گنبدهای نمکی گزارش شده بود اما مدیران وقت این گزارش‌ها را خیانت آمریکا به ایران دانستند و سد را روی گنبدهای نمکی احداث کردند. در آن زمان ١٣٠‌میلیارد تومان هزینه شد تا پتوی رسی روی گنبدهای نمکی قرار بگیرد اما با اولین آبگیری تمام پتوهای رسی از بین رفته و آب شیرین پشت سدها به آب شوری تبدیل شد که غلظت نمک آن ٣.٥ برابر غلظت نمک آب دریای عمان است. حالا این سد با مجموع سرمایه‌گذاری ٣‌هزار و ٦٠٠‌میلیارد تومان علاوه بر شور کردن آب شیرین، سالانه ٣.٥ تن نمک به اراضی خوزستان اضافه می‌کند و خاک حاصلخیز منطقه را شور کرده است.

سدسازی بی‌حساب و کتاب رودخانه‌ها را خشک کرد
عیسی کلانتری همچنین با برگشت به عقب گفت: در زمان آقای احمدی‌نژاد، به ایشان اعلام شد اشتباه دوم را انجام نده و سد را آبگیری نکن که آب شیرین به آب شور تبدیل شود اما ایشان کار را به پیمانکار واگذار کرد تا دو خط لوله به طول ٢٧٠ کیلومتر از زیر سد رد کنند. برای این کار ٢‌هزار و ٢٠٠‌میلیارد تومان هزینه شد که درنهایت از لوله‌ای به قطر یک متر و ١٠ سانتی‌متر تنها ٢٠٠ لیتر آب خروجی داشته باشیم.  او افزود: مشکل ما نه‌تنها به برداشت بی‌رویه آب مربوط می‌شود که سدسازی‌های بی‌حساب و کتاب به این مشکلات دامن زده است. مسئولان ما از سدسازی به‌عنوان سند افتخار خود یاد می‌کنند اما از بس سد ساخته شده است دیگر در رودخانه‌ها آبی جاری نمی‌شود. درحال حاضر ٤٢‌درصد روان‌آب‌ها به دلیل سدسازی کاهش داشته و به خشک شدن بسیاری از رودخانه‌ها منجر شده است.

هزینه جبران از ٥٠‌میلیارد به ٢٥‌هزار‌ میلیارد تومان رسید
مشاور معاون اول رئیس‌جمهوری با اشاره به این‌که در شرایط فعلی برای نجات کشور از بحران خشکسالی نیازمند اقدامات فوری هستیم، تأکید کرد: برای این‌که بتوانیم ظرف ٥ تا ٦‌سال آینده به حالت نرمال برسیم باید سطح برداشت آب از منابع‌مان را به نصف برسانیم و کار را باید از همین امروز شروع کنیم چرا که تا الان هم دیر شده است. باید سطح برداشت آب از ٩٦‌میلیارد مترمکعب به ٥٦‌میلیارد مترمکعب برسد. او گفت: این موضوع درحال حاضر برای ما ٢٠ تا ٢٥‌هزار‌ میلیارد تومان هزینه دارد این در صورتی است که در دوره خاتمی این موضوع را تنها با ٥٠ تا ١٠٠‌میلیارد تومان هزینه می‌شد مدیریت کرد اما متاسفانه مدیران کشور تا امروز باور نداشتند که بحران جدی است و حالا این موضوع کم‌کم دارد بین دولتمردان جامی‌افتد و البته این هزینه گزاف هم برای نجات تمدن ایران و کشور ضروری و غیرقابل اجتناب است. آب، نفت نیست. بلایی که ما سر نفت آوردیم را نمی‌توانیم سر آب بیاوریم زیرا حیات‌مان و موجودیت کشور به آب بستگی دارد.

دولت نباید از موضع عده‌ای بترسد
کلانتری با اشاره به این‌که در زمینه فرهنگ‌سازی آب با یک مشکل عمده مواجه هستیم، گفت: برای اجرای سیاست‌های نجات‌بخش آب باید جدیت داشته باشیم و از واکنش عده‌ای نترسیم. درحال حاضر ما بنا داریم آب کشاورزی را به نصف برسانیم و برای این کار بودجه تأمین و آماده شده است تا سهم آب کشاورزان را خریداری کنیم اما دولت نگران واکنش مجلس و بقیه است. خود بنده در یکی دو روز گذشته چند جلسه خصوصی با آقای چیت‌چیان وزیر نیرو داشته‌ام تا ایشان را توجیه کنم که از واکنش نماینده‌های مجلس نترسد. نهایت این موضوع استیضاح است اما بحران آب دیگر شوخی‌بردار نیست.  او تأکید کرد: اولین مصوبه دولت و اولین شعار آقای روحانی در زمان انتخابات احیای دریاچه ارومیه بوده است. ایشان با وجود آن‌که به وعده خود عمل کرد و برای خرید حقآبه کشاورزان بودجه مورد نیاز را هم کنار گذاشت اما با اظهارات تند دو سه نماینده محلی در مجلس سریع عقب‌نشینی کرد. دولت باید برای نجات کشور از بحران خشکسالی جسارت و جدیت بیشتری به خرج دهد.

هنگم اجرای پروژه‌ها کم‌سوادیم!
مشاور معاون اول رئیس‌جمهوری در پایان نشست به پاسخگویی به خبرنگاران و حاضران در جلسه پرداخت. او به پرسشی درباره احیای این دریاچه و سمتی که او در این پروژه دارد، پاسخ داد.

«شهروند» در سوالی از هدررفت بودجه کشور در نتیجه طرح‌های کارشناسی نشده و ازجمله طرح احداث میان‌گذر شهید کلانتری دریاچه ارومیه پرسید تا کلانتری توضیح دهد: در زمان احداث میان‌گذر شهیدکلانتری دریاچه ارومیه، طرح کارشناسی شد و مطالعات به درستی انجام گرفت؛ طبق مطالعات انجام شده بنا شد در ٣,٥ کیلومتری غرب دریاچه که ٩٩.٧‌درصد جریان آب از آن منطقه می‌گذرد، پل دیگری احداث شود اما آن پل را حذف کردند.

وی افزود: مشکل ما این است که زمان اجرای پروژه‌ها یا کم‌سواد هستیم یا اتفاقات را پیش‌بینی نمی‌کنیم  یا نظر کارشناسی را باور نداریم. مجموع این فرهنگ مدیریتی باعث می‌شود بودجه‌های عمرانی کشور هدر رود.

کلانتری همچنین در پاسخ به پرسش دیگر مبنی بر طرح خرید آب شیرین از کشورهای همسایه گفت: این طرح غیرقابل اجراست زیرا عمدتا همسایگان ما منابع کافی برای صادرات آب شیرین را در اختیار ندارند، در این زمینه با چند کشور نیز مذاکره شده اما نتیجه‌بخش نبوده است. به‌عنوان مثال تاجیکستان اعلام کرد آبی برای صادرات ندارد و جمهوری‌آذربایجان نیز حاضر شد سالانه ١٥٠ تا ٢٥٠‌میلیون مترمکعب آب به ایران انتقال دهد آن هم برای مدت محدود که با هزینه‌های سنگین حمل‌ونقل و میزان ناچیز توافق شده، این طرح توجیه اقتصادی کافی ندارد.

منبع: شهروند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر