۱۳۹۴ شهریور ۱۹, پنجشنبه

مقاله ی: 42 پاسخی به درد دلهای آقای امجد



پاسخی به درد دلهای آقای امجد

علیرغم حرمتی که به شجاعت آقای امجد و صداقت شان دارم، حرف هایی دارم که نمی توانم نزنم:
آیت الله محمود امجد: عمامه نه اصل اسلام است و نه فرع آن، نوع انسان را ضایع کرده ایم، علما مسئولند

امروز همه چیز لوث شده، وقتی میرزای شیرازی روضه می خواند، همه بی هوش می شدند اما امروز هیچ اثری ندارد
مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی دوشنبه شب، در مدرسه ی روشنگر تهران برگزار شد. مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی در مدرسه ی روشنگر با سخنرانی آیت الله محمود امجد و با حضور مهندس محمد هاشمی رئیس دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی برگزار شد.

استاد محمود امجد در ادامه با بیان این که عشق به امام حسین را نمی توان به آسانی اثبات نمود گفت: «کسی می گفت ای کاش من در کربلا در کنار امام بودم و شهید می شدم. در خواب دید که امام در ظهر عاشورا به نماز ایستاده و او می خواهد با بدن خود، ایشان را از تیر محافظت کند. اولین تیر آمد و آن فرد خود را کنار کشید و به امام خورد! تیر دوم و سوم نیز همین طور! این است که امام می فرماید بهتر از اصحاب خود نمی شناسم. کس دیگری به جبهه آمد. تا صدای تیر شنید گفت من فکر می کردم اسلام در خطر است اما اکنون می بینم من در خطرم!»
به نوشته ی جماران، وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «اگر کعبه را ۷۰ هزار بار خراب کنید مانند توهین به مومن است. آن وقت ببینید در جامعه ی ما چه توهین هایی می شود.»
شاگرد علامه طباطبایی با اشاره به وقایع دوران انقلاب و امام خمینی گفت: «ما امام را معصوم نمی دانیم که بگوییم حتی یک اشتباه لفظی نمی کند. امام نمی خواست حکومت کند. اما زمانی که مجاهدین به نزدش رفتند و با او دیدار کردند به آقای مطهری گفت اگر حکومت بخواهد به دست این ها بیافتد من به تلویزیون می روم و دست شاه راه در تلویزیون می بوسم
الحمد لله که آقای امجد، خمینی را "معصوم" نمی دانند اما به نظر می رسد که خطا پذیری خمینی را در حد "لفظ" قبول دارند. باید پرسید که پس لابد خمینی را از فجایع و بی رسمی هایی که در دادگاههاو زندانهای این مملکت ودر زیر نگین او می گذشت بی خبر می دانند که این حرف را نمی شود زد چون خودخمینی به لاجوردی گفته بود: "پس بگو جنایت می کنم!" البته بعدش با وساطت پسرش احمد آقا، لاجوردی را در جنایت هایش ابقا کرد! (این را آقای منتظری گفته و نوشته! مگر اینکه بخواهید ایشان را به دروغ گویی متهم کنید!) و هزاران هزار از این نمونه ها. عاقبتِ آن پسرش را هم که آتش بیار جهنم پدرش بود شنیدی...ای کشته! که را کشتی؟ تا کشته شدی این زار!
وی سپس با انتقاد از وضعیت دین در جامعه گفت:«ما به مردم یک نیت درست نشان نداده ایم. معارف اسلام را از چه کسی می خواهیم بگیریم؟ همین الآن از این جمعیت بپرسید چند نفر مقدمات نماز را می دانند. حال آن که مردم این همه زجر ها برای انقلاب کشیدند. خدای تعالی ما را برگرداند
دانستن یا ندانستن "مقدمات نماز" یا "تعقیبات" آن، دلیل هیچ نیست. کاشکی مقدمات و موخرات نمیدانستیم اما آدم بودیم. به نظر می رسد که آن عمامه با خودش "حماقت" هم می آورد. در زمانه تاراج هست و نیست دنیایی و عقبایی ملیون ها انسان، جناب ایشان متاسف ندانستن مقدمات نماز مردمند!!! زهی بی شرمی و حماقت!
استاد امجد با اشاره به این که پهلوی تلاش کرد عزاداری را از مردم بگیرد اما نتوانست گفت: «اما اکنون همه چیز لوث شده است. میرزای شیرازی(ره) هنگامی که روضه می خواندند در همان چند کلمه ی اول از هوش می رفت اما امروز هزار زیارتنامه و دعا می خوانیم و اثری ندارد


خیر! پهلوی دوم هیچ کاری با عزاداری نداشت. شیطان هم با عزاداری امام حسین کار ندارد. چکار داشته باشد؟ یک عده ای میایند برای چشم و هم چشمی، یا چشم چرانی، یا شکم چرانی مفت مجانی یا دیدن کارناوالی رنگین یا تنوعی در روزمرگی شان! چه "معنایی؟"، چه معنویتی؟"، "چه اخلاقی؟"، "چه درسی؟" از این علم شنگل ها بدست آمده و می آید که شیطان دلواپس اش باشد؟ این دزدان و  حرامخواران و آدمکشان و اسیدپاشان و متجاسران ولایت فقیه پروردگان همین عزاداری هایند. کاش عرق خوردی و گناه کردی ولی آدم بودی! 
این عارف جلیل القدر در ادامه گفت: «من گفته ام. مملکت و مردمی که در آن نقد و ناقد محترم نباشد و چاپلوس محترم باشد ساقط است. هیچ چیز برایش نمی ماند. ما نوع انسان را ضایع کرده ایم و علما مسئولند. پیش از این نیز گفته ام دو طبقه اگر سالم باشند جامعه سالم خواهد بود. علماء و امرا. منظور از علما همه ی دانشمندان و فرهنگیان است. از معلم مدرسه تا مرجع تقلید. بیایید همه به اسلام بازگردیم

بعله! این "عارف جلیل القدر" درست می فرمایند. اما بهتر است آینه را جلوی روی مبارک بگیرند تا ببینند این همه تباهی و فساد و بی رسمی را صاحبان چه لباس و هیئتی ببار آورده اند؟ والله، بالله، تالله (به عنوان یک مسلمان جز از این سه سوگند ندارم) صد یک این جنایت ها را در طول شصت سال هم پهلوی های جنایتکار فوکل کراواتی فرنگی مآب ببار نیاوردند! حاج آقا...! فاین تذهبون؟!یار دیرین آیت الله بهجت در پایان یادآور شد:«این عمامه ی روی سر من نه اصل اسلام است و نه فرع اسلام. اگر ما اشتباهی کردیم به پای اسلام نگذارید. نسل جوان ما چه کند؛ آقای بهجت را ندیده است. علامه طباطبایی را ندیده است. ما هم شیخ انصاری را ندیده ایم. علمایی بوده اند که ۸۰ سال و ۹۰ سال در میان مردم زندگی می کرده اند و مردم یک نقطه ضعف از آن ها نمی دیدند. این ها بودند که دین را در تمامی این مدت در میان مردم نگه داشته بودند. بازاریان ما عادل بودند. ما مسائلمان را از بازاریان می پرسیدیم. اما اکنون چه شده است؟

خیر حاج آقا! تمام این اشتباهات هم به پای شما و هم به پای اسلامتان است. من در پیشگاه حضرت احدیت با صدای بلند اعلام می کنم که مسلمانی من هیچ دخلی به مسلمانی شما ها ندارد. اصلا از جنس مسلمانی شماها نیست.
این مسلمانی شماست که شماها را به این تبهکاری ها کشانده، اگر مسلمانی تان نیست پس چیست؟ آیا فاسد و تبهکارانتان دوسه نفرند، یا دویست سیصد نفرند، یا هزاران هزار... شماها پروردگان اسلامتان هستید. آن علمایی هم که چنین و چنان بودند اکثریت قاطعشان به تبهکاری مبسوط الید نبودند، والا همچون شماها از هیچ سیاهکاریی کم نمی گذاشتند. اسلام شما "دین" نیست، عصبیت قبایلی و جاهلیت الاخری است. چطور ربطی به اسلامتان ندارد؟! بروید به ترهات زیارتنامه ها و به وحشیت فقه تان و به کوردلی مآثرتان نگاه کنید! حیا هم خوب چیزی است! البته شما از اول درستان یادگرفته اید بیحیایی را، که لا حیاء فی الشرع! و الحق که این یک درس را خوب یادگرفته اید!

راستش اگر بخواهید از نابکاری های ایمان و عملتان توبه کنید، بقول خودهاتان: "لابد است" که آن کسوت بی حرمت را از تن بدرکنید و سر به بیابان بگذارید و تا عمر دارید از خونهای ناحق ریخته و جانهای ناحق تباه کرده و حیثیت های هتک کرده و ثروت های به ناحق تاراج کرده و نان های حرام خورده و پرده های دریده تان - که حداقل بقدر سکوتتان بر دوش دارید، تبری کنید. باید که به درگاه احدیت خون بگریید تا شاید ، شاید هم نه، که خدا ببخشدتان! اما حتی اگر خدا هم ببخشد، خواهند بود از بندگانش که نخواهند بخشید مگر نه که بخش بزرگ این تبهکاری ها "حق الناس" بوده است؟ حتی اگر یک مدعی داشته باشید، فردای قیامت گرفتارید! این را اسلام من می گوید.
خواستم به لسان قرآن بگویمتان که: فذرهم یخوضوا و یلعبوا حتی یلاقوا یومهم الذی یوعدون!  اما دیدم که خوض و لعب تان، دنیا و عقبای بی شمار عیال الله را به باد فنا می دهد...پس قاتلکم الله....!بخدای قرآن قسم که این بهترین دعا در حقتان است،چون هم وزر و وبال آخرتتان را نمی گذارد بیشتر شود و هم ملیون ها انسان از سیاهکاری هایتان خلاص می شوند. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر