۱۳۹۴ شهریور ۲۲, یکشنبه

مقاله ی 59: سیاست و اخلاق



سیاست و اخلاق

نرگس محمدی؛ اعتراض دكتر ملكى به اصلاح طلبان
 
18/05/2015 01:12   ایران پرس نیوز        

اعتراض دكتر ملكى به اصلاح طلبان، ملى - مذهبى ها و نهضت آزادى/ در مقابل بازداشت نرگس محمدى سكوت نكنيد دكتر محمد ملكى فعال مشهور حقوق بشر ضمن اعتراض به سكوت اصلاح طلبان، نهضت آزادى ها و ملى - مذهبى ها در قبال بازداشت نرگس محمدى از آنها و ساير گروههاى سياسي فعال در داخل كشور خواست كه به سكوت خود در اين زمينه پايان دهند. به گزارش خبرنگار بزرگترين كمپين حقوق بشري، دكتر ملكى در گفتگويي كه در صفحه فيسبوكى وى منتشر شده با بيان اينكه "متاسفانه تاكنون اصلاح طلبان، ملي - مذهبى ها و نهضت آزادى ها در اين زمينه عكس العملي از خود نشان نداده اند"، اظهار داشت: شايد دليل سكوت آنها اين است كه انتخابات مجلس در پيش است و آنها مي خواهند از اين نمد كلاهي براي خود دست و پا كنند و ساخت و پاخت هاى خود را داشته باشند. وى خاطرنشان كرد: اين گروهها اشتباه مي كنند چرا كه اين دستگاه براي معترضان و كسانى كه حرفي براي گفتن دارند ، جايي را باز نخواهد كرد و صلاحيت آنها را در انتخابات رد خواهد كرد. دكتر ملكى همچنين ضمن تشكر از مراجع بين المللي كه در مقابل بازداشت نرگس محمدي سكوت نكردند و خواستار آزادي وي شدند، از فعالان خارج از كشور خواست كه اعتراض ها و تحصن ها و فشار هاى خود را بر حكومت بيشتر كنند. وي با اشاره به بيماري نرگس محمدى گفت: عوامل دادسراى اوين مدعي شده اند كه حال نرگس خوب است، ما تا روز يكشنبه كه خانواده نرگس مي توانند با وى ملاقات كنند صبر مي كنيم ببينيم كه حال نرگس چگونه است و هر طور كه وى صلاح بداند در خصوص تحصن عمل خواهيم كرد. گفتنى است در حالى كه عوامل دادسراى اوين مدعى شده اند حال نرگس خوب است، تقي رحمانى همسر وى امروز يكشنبه در صفحه فيسبوك خود نوشته است كه "در همین چند روز هم حال او به وخامت رفته است. در ملاقات با بچه ها حال مناسبی نداشته است. یکی از مسولان قضایی او را تهدید کرده است . نرگس گفته در صورت عدم تحويل دارو های اصلی وی که از سوی پزشک متخصص برای او تجویز شده است ناچار به اعتصاب غذا خواهد بود." دكتر ملكى خاطرنشان كرده است در صورتى كه ادعاى دادسرا در اين زمينه دروغ باشد، تحصن ياران نرگس از هفته آينده در مقابل اوين ادامه خواهد يافت. او تصريح كرد: ما به رسالت خود در بدترين شرايط عمل مي كنيم و حتى اگر موجب تشديد بيمارى هايم شود، از مطالبه خود كه آزادى نرگس است، دست برنمي داريم.

سیاست میدان اخلاق نیست، میدان قدرت است. اخلاق در میدان سیاست تنها بازیچه ای است و بس. این دو گزاره برای تمام سیاست ها، از اول تاریخ تا امروز صادق است.
اما چرا اخلاق در میدان سیاست وجود پیدا می کند(هرچند که بازیچه است). زیرا بستری که بساط بازی سیاسی در آن پهن می شود، اجتماع انسانی است. هرآنچه که انسان ها را متاثر کند می تواند از ابزارهای بازی سیاست باشد (هرچند که هدف، تنها "قدرت" است). بدون تردید موازین اخلاقی از جمله موضوعاتی است که انسان ها را بشدت "متاثر" می کند. فقط اخلاق هم نیست، هنر هم همینطور است، غرایز طبیعی انسانی (از خور و خواب و خشم و شهوت و... هم همین طورند). هیچیک از این ها هدف هیچ سیاستی نبوده، نیست و نخواهد بود، اینها همه ابزارهای سیاست اند. یعنی سیاست از این ابزارها استفاده می کند تا جمعیتی هرچه بیشتر را در پشت خودش جمع کند (برای تصاحب قدرت حداکثری). این واقعیت برقرار است، فارغ از این که سخن از سیاست چنگیز و استالین می زنیم یا سخن از سیاست مصدق یا دوگل. پس از چه روست که از سیاست چنگیز و استالین منزجر می شویم اما از سیاست مصدق و دوگل منزجر نمی شویم. نکتۀ مهم اینجاست که علت آن نیست که سیاست آن دوتای اولی غیراخلاقی بود و مال این دوتای آخری اخلاقی بود. علت این اختلاف در چیز دیگری است که خارج بحث جاری من است. آنچه می خواهم در این بحث تاکید کنم جز این نیست که اخلاق در میدان سیاست فقط بازیچه است و بس. اگر اصلاح طلبان را احیانا خوش داشته و از اصول گرایان منزجر هستیم این نیست که آن اولی ها اخلاقی و این دومی ها بی اخلاق اند بلکه  دلیل این تفاوت خوش داشتمان، درهمان چیز دیگری است که گفتم خارج از بحث  جاری من است.

در یادداشت بالا آقای ملکی بی اخلاقی اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها را به سرشان کوفتند، از این جهت که اصلاح طلبان بیشتراز اصول گرایان ابزار اخلاق را برای فریفتن مردم دستمالی کرده و می کنند. این جاست که آقای ملکی می خواهد "بی اخلاقی پرسالوس" اصلاح طلبان را برملا کند چون هنوز بسیاری از عموم مردم براین باور نادرست اند که اصلاح طلبان بیشتر از اصول گرایان متعهد به اخلاق اند. (این باور ممکن است که درست باشد، اگر فرد فرد اصلاح طلبان را با فرد فرد اصول گرایان مقایسه بکنیم، اما وقتی سیاست [جمعی] این دو را باهم مقایسه می کنیم، مهمل و یاوه ای بیش نیست زیرا در زمین سیاست فقط با پای قدرت می توان پیش رفت و نه با هیچ پای دیگری، مقصد سیاست هم فقط و فقط "قدرت" است).

اهل سیاست بسیار خواهان آن هستند که در میان عموم مردم این واقعیت خدشه ناپذیر که هدف سیاست جز از قدرت نیست، شناسایی نشود. علت این خواستِ اهل سیاست این است که تنها در صورت این عدم شناسایی است که آنان می توانند از ابزارهای لازم برای دستکاری علائق مردم بهره مند باشند والا آن ابزارها ناکار می شوند. همۀ سیاست های طول تاریخ بهره مند از این سرگشتگی فاهمه عموم مردم بوده و به بیشترین میزان از این سرگشتگی برای مقاصد قدرتی خود استفاده کرده اند.
(به عنوان یک گزاره معترضه بگویم که عمومیت یافتن همین شناسایی، از مولفه های مُعَرِّفِ "مدرنیته" است. درست به همسیاست و اخلاقن دلیل هم هست که "نیکولو ماکیاولی" را از آباء "مدرنیته می شناسند چون او بود که معطوف بودگی بنیاد سیاست به "قدرت"و تنها به آن را برای اولین بار و با صراحت تمام در کتابش "شهریار" اعلام کرد. آنان که سیاستی را به طعنه و اعتراض، ماکیاولی می خوانند، علم ندارند بر این واقعیت که سیاست از بنیاد ماکیاولی است- ماکیاولی هم گناه نکرده که "شهریار" را نوشته درست همانطور که نیوتن گناه نکرده که "پرینسیپا" را نوشته. هردوی اینان "پدیده" ای را مشاهده و سلوک آن پدیده را بیان کرده اند، ماکیاولی سلوک "سیاست"را و نیوتن سلوک "گرانش" ر بیان کرده اند روش هردو هم توصیفی بوده و نه تجویزی)

 به عنوان گزاره معترضه دوم هم بگویم که تعبیر "دین سیاسی" یا "سیاست دینی" یاوه ای بیش نیست مگر این که "دین" دیگر "دین" نباشد بلکه "سیاست" (معطوف به قدرت) باشد. چنین دینی (که ادعا می شود سیاسی است) دیگر ربطی به معنویت، آخرت، درستی و نادرستی، حق و باطل، و اخلاق نداشته و به تنها چیزی که می تواند ربط داشته باشد سیادت اجتماعی است. آن که خواهان سیادت اجتماعی در دین به اصطلاح سیاسی است کیست؟ "هویت اجتماعیِ برخاسته از تعلقی فرهنگی". این جان کلام من در مُطَوَّلِ" اسلام رویکردی معنوی یا هویتی سیاسی" بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر