۱۳۹۴ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

مقاله ی: 4

چشم به دهان بودگی خِرَدها


من با محتوای این خبر و مقالۀ زیر کار ندارم بلکه مایلم این خبر و مقاله را الگو کنم تا یک ویژگی فرهنگ قبایلی را بیان کنم. این ویژگی را "چشم به دهانی خردها" می نامم.
در این مملکت بی شمار آدمیزاد هست که در مورد "برجام" یا نظر دارند یا می توانند نظر داشته باشند. البته کم هم نیستند کسانی که یا نظری ندارند یا از بیخ نمی دانند "برجام" چیست. تردیدی نیست که محتویات "برجام" روی زندگی تک تک ایرانیان اثر دارد. بنابراین معقول و منطقی است که تک تک ایرانیان -اگر بخواهند- بتوانند در مورد آن نظر بدهند. همین جملۀ اخیر نیازی به دلیل آوری ندارد زیرا بدیهی است که بنا به حکم خرد چنین حقی برای تک تک ایرانیان هست و این حق قابل مناقشه هم نیست.
حالا ببینیم که "ولایت فقیه" در این زمینه چگونه داوری می کند. ولایت فقیه بر آن است که در مسایل مربوط به اجتماع مسلمین تنها و تنها یک نفر حق ابراز و اعمال نظر دارد وآن یک نفر هم ولی فقیه است. این نظر ولایت فقیه به لحاظ عقلی "بدیهی" نیست و در نتیجه نیازمند به دلیل آوری است. دلیلی که ولایت فقیه بر این حق انحصاری خود می آورد آن است که 1)عموم مسلمین از نظر عقلی همچون کودکانی صغیر هستند و 2)عقل کامل تنها از آن یک نفر است3) و آن یک نفر هم ولی فقیه است. این استدلال را خمینی به صراحت در کتاب "ولایت فقیه یا حکومت اسلامی" خود بیان کرده؛ پس ادعای من تهمت نیست. حالا اگر بپرسید به چه دلیلی می توان گفت که همگان صغیرند و تنها ولی فقیه عاقل است، نظریۀ ولایت فقیه پاسخی عُقلایی به این پرسش ندارد. زمانی که یک نظام فکری برای یک گزاره ای  بنیادین دلیلی عَقلانی نداشته و به رغم نداشتن دلیل، آن را بنیاد الباقی ادعاهایش قرار می دهد، آن گزاره را "اصل موضوعه" می نامند.
پس می توان گفت که "اصل موضوعه" ولایت فقیه آن است که عموم مردم بهره ای کافی از عقل ندارند - تا آنان را بتوان حاکم بر سرنوشت خودشان دانست - و از این نتیجه می گیرد که لازم می آید تا فردی که بهرۀ کافی از عقل دارد بر سرنوشت آنان حاکم باشد. آنگاه برای آن که ادعای عقل کافی برای شخص ولی فقیه را ثابت بکند ادعا می کند که خدا او را برگزیده است. حالا اگر بپرسید که برای چنان گزینشی از جانب خدا در مورد آن فرد خاص چه دلیلی هست، نظریۀ ولایت فقیه می گوید لطف خداوند بر انسان ها بزرگتر از آن است که چنین نکند پس این دست خداست که در روند گزینش ولی فقیه درکار بوده تا اویی که واجد عقل کامل است بر دیگران "کشف" شود.
اگر از این دلیل آوری دکترین ولایت فقیه خنده تان گرفت، این خنده از توجه به تهی بودگی عقلی آن سخن است که در میآید. اما باید توجه بکنید که انسان به معنای "هوموساپینس" تا همین شش قرن پیش چنین می اندیشید. مرجعیت های همۀ ادیانی که در تاریخ بشر بوده اند چنین ادعا داشته اند، اگر در غرب و نیز شرق اسلامی در میان حُکَما و اندیشمندان نمی شد سخنی برخلاف ارسطو زد بدون آن که گوینده داغ نادانی بخورد، از همین رویکرد بود؛ اگر در میان پزشکان غرب ونیز شرق اسلامی سخن بقراط و سپس جالینوس "حجت" بود از همین رویکرد بود؛ اگر فراعنه مصر یا سلاطین باستان خود را به مثابه "خدا/خدایگان" بر بندگانشان (یعنی عموم مردم) عرضه می کردند، از همین رویکرد بود. "شاهنشاهی" ما ایرانیان هم این چنین بود، حتی قانون اساسی مشروطیت هم جرات نکرد براین جنون تاریخی خط بطلان بکشد تا ننویسد: "سلطنت موهبتی است الهی که ...."  
همۀ فرهنگ های باستانی فرهنگ هایی مرجعیت-مدار بودند که منادی تعطیل عقل طبیعی انسانی در قبال گفته ها و کرده های مراجع شان بودند. این بقایای باستانی هنوز هم نیم جانی دارند، از این روست که مارکسیست لنینیست های همین دیروز جرات نقد لنین یا مارکس را نداشتند مگر آنکه داغ "ریویزیونیست" بودن بخورند (انگار که "تجدیدنظر طلب بودن" گناه است)؛ از همین رو بود که از هیتلر تا کیم جونگ اون توسط مردم شان رهبری فرهمند در آلمان دیروز و کره شمالی امروز تلقی شده و می شوند که حرف و عملشان "فصل الخطاب" بود و هست. خمینی و خامنه ای با علاقمندان سینه چاکشان هم پدیده هایی از همین قماش اند: ساختاری یکسان که در رنگ و لعاب های گوناگون در جوامع انسانی مختلف باز تولید می شده و هنوز هم گهکاه می شود.
حدود شش قرن قبل در حوزۀ ایتالیای امروزی بود که "انسان" برای نخستین بار بر این جنون باستانی اش واقف شد. این آگاهی آغاز "تولد فرد انسانی" بود، قائم به ذات و پیرو داوری عقل خویش (ونه عقل دیگری) که بر مرجعیت ها شورید و روندی را رقم زد که امروزه "مدرنیته" اش می نامیم. در این هندسه نوین، نه سخن مدعی "مُویّد مِن عِند الله" بودن حجت است نه "ولی"،"تزار"،"پاپ"، "رهبرفرزانه" یاهیچ رئیس قبیلۀ دیگری معنا دارد. "قال الصادق" و "قال الباقر" یا "قال ارسطوطالیس" و "قال البقراط" همانطور به محک عقل زده می شود که هر سخن دیگری، تا "انسان مدرن" به ریش این جماعت ژاژخایِ "مُقفلُ العَقلِ" چشم-به-دهانِ باستانی-تبار بخندد....خنده ای برخاسته از خِرَد سرشتی انسان؛ همان خِرَدی که هزاره ها در بند سرشت قدرت پرستِ برخاسته از حیوانیت بشر بود.
و این آغاز انسان است، "انسانی، به غایت انسانی!"           
سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴
عليرغم بازتاب وسيع مقاله‌ى شریعتمداری
سكوت دفتر خامنه‌اى در برابر ادعاى نماينده‌اش

آرش بهمنی
a.bahmani(at)roozonline.com

در حالى كه سرمقاله حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان مبنی بر مخالفت رهبر جمهور‌ی‌اسلامی با توافق هسته‌ای، هم‌چنان خبرساز است اما دفتر آیت‌الله خامنه‌ای ، که پیش از این نسبت به نقل‌قول یا انتساب برخى سخنان به رهبر جمهوری‌اسلامی حساسیت زیادی داشت ،- واکنشی به این سرمقاله نشان نداده است.
نماینده آیت‌الله خامنه‌ای در موسسه کیهان در سرمقاله روز شنبه این روزنامه نوشته بود که سخنان آیت‌الله خامنه‌ای درباره توافق "نشانه عدم اعتماد ایشان به متن برجام است و از دیگر سو، اگر توافق یاد شده با نگاه مثبت حضرت آقا روبرو شده بود، بر ضرورت بررسی متن در مجاری قانون - خطبه عیدفطر و پاسخ به نامه رئیس‌جمهور- تاکید نمی‌ورزیدند". شریعتمداری مدعی شده بود که "بیانات مورد اشاره رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز عید فطر امسال کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که حضرت آقا از نارسایی و عواقب فاجعه‌آفرین توافق یاد شده اطلاع‌ کامل دارند و با جرأت می‌توان گفت که ایشان به هیچوجه از متن تهیه شده راضی نیستند و اگر غیر از این بود با توجه به اطلاع دقیق از توافق وین، تأکید حضرت ایشان بر «متن تهیه شده تصویب بشود یا نشود از اصول انقلاب دست نخواهیم کشید» و تکرار چندباره آن ضرورتی نداشت".

دفتر آیت‌الله خامنه‌ای تا كنون واکنشی به این سرمقاله نشان نداده هرچند برخی از اصول‌گرایان به انتقاد از شریعتمداری پرداخته اند.
پيش تر حمیدرضا مقدم‌فر، مشاور فرهنگی فرمانده سپاه پاسداران، در یادداشت کوتاهی خطاب به شریعتمداری نوشته بود: "چگونه است که برادر انقلابی چون جنابعالی، اصرار دارد به مخاطبان خود تفهیم کند که رهبر انقلاب مثل من فکر می‌کند؟! مثل من تحلیل می‌کند؟! و مثل من می‌فهمد"؟

مقدم‌فر که براساس اعلام سایت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان مسئول "ستاد نشر و تبلیغ نامه رهبر معظم انقلاب" انتخاب شده، در این یادداشت نوشت: "بهتر نیست به‌گونه‌ای موضع‌گیری کنید که حداکثر مواضع خود را اعلام کنید نه اینکه از زبان رهبری سخنی بگویید".

هنوز به طور رسمی نظر آیت‌الله خامنه‌ای ـ- که سیاست‌گزاری کلان در این زمینه را انجام می‌دهد ـ- مشخص نیست. از زمان اعلام توافق میان ایران و اعضای گروه ۱+۵ تا كنون، آیت‌الله خامنه‌ای دو بار تاکید کرده که "برای تصویب این متن، یک مسیر قانونیِ پیش‌بینی‌شده‌ای وجود دارد که باید این مسیر را طی کند و خواهد کرد". او همچنین از به کار بردن عبارت "توافق" ـ- آن‌گونه که اعضای دولت و حامیان روحانی از آن یاد می‌کنند ـ- خودداری و آن را "متن" توصیف كرده است.
رهبر جمهوری‌اسلامی البته اشاره‌ای به مسیر قانونی مورد نظر خود نکرده و مشخص نیست که این مسیر باید از طریق مجلس شورای اسلامی طی شود یا در اختیار شورای عالی امنیت ملی است.

چند روز پس از توافق هسته‌ای نیز وب‌سایت دفتر آیت‌الله خامنه‌ای در یادداشتی به انتقاد از برخی مخالفان گفت‌وگوهای هسته‌ای پرداخت که "تیغ انتقاد خود را به نحوی به سمت تیم مذاکره‌کننده برده‌اند که گویی متن جمع‌بندی جز با خیانت آنها آماده نشده است" و چنین رویکردی را خلاف نظر آیت‌الله خامنه‌ای توصیف کرد. نویسنده اما بلافاصله اضافه کرده بود که "برخی نيز این ابراز تشکر رهبر معظم انقلاب از زحمات تیم مذاکره‌کننده را مترادف تأیید نتیجه مذاکرات می‌دانند که این نگاه هم اشتباه است".
پس از انتشار سرمقاله شریعتمداری، وب‌سایت عصر ایران در همین زمینه نوشت: "ممکن است عده ای حتی افرادی که نماینده رهبری در ارکان یا رسانه‌ای هستند، نظری داشته باشند که حتی مخالف نظر رهبری باشد ولی حق ندارند نظر خود را به عنوان نظر رهبری به جامعه ارائه دهند و آن را با عبارات تاکیدی، محکم‌کاری هم کنند".

آیت‌الله خامنه‌ای خود ماه گذشته در دیدار با دانشجویان در این‌باره گفته بود: "من خودم هنوز که الحمدلله زبانم از کار نیفتاده؛ حرف خود من که مقدّم به حرف آنها است. آن‌چه من می‌گویم، حرف من آن است؛ کسانی هم که حرف می‌زنند... از قول رهبری نمی‌گویند… شما حرف من را از خود من بشنوید".

رهبر ایران اضافه کرده بود: "این هم نمی‌شود که من هرجا هرکسی از نمایندگان ما یک چیزی گفت، ما فورا بگوییم آقا! شما، این را غلط گفتید، این را درست گفتید، روابط عمومی اعلان کند؛ این هم نمی‌شود. بله، اگر از قول حقیر، کسی چیزی بگوید و به گوش من برسد و خلاف باشد، ما به خود او بلافاصله تذکر می‌دهیم؛ مکرر اتفاق افتاده؛ تذکر دادیم، گفتیم که شما خودتان این را اصلاحش کنید، آن طرف هم اصلاح کرده".

با این حال به نظر می‌رسد بخشی از اصو‌ل‌گرایان معتقدند كه بايد متناسب با آنچه که "تئوری محذوریت" رهبر جمهوری‌اسلامی شناخته می‌شود رفتار كنند. آنها معتقدند که آیت‌الله خامنه‌ای به دلیل محذوراتی گاهی نمی‌تواند منویات قلبی خود را اعلام کند و وظیفه حامیان اوست که این خواسته‌ها را درک کنند.

اين در حالى است كه قبل و بعد از گفتگوها، منتقدان و موافقان مذاکرات در تلاش بوده اند تا با نقل سخنانی از آیت‌الله خامنه‌ای یا ذکر اخباری در مورد میزان دخالت او در مذاکرات، راس هرم قدرت سیاسی در ایران را همراه با دیدگاه های خود نشان دهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر