چمران حاتمی کیا
خرفتی این آدم های ولایت فقیه واقعا حیرت انگیز است. بهر حال از طلبۀ بی دست وپایی که از پشت گاوآهن آمده نشسته توی حوزه علمیه تا شده "آیت الله"، انتظار نمی رود که خرفت نباشد. گناهی اصلا توی این دوران نیست و مثل برادران داعشی اش در "قرون ماضیه" زندگی می کند. عجب از حاتمی کیاست که نمیدانم چه چیز خورش کرده اند یا به چه قیمتی خریده اندش که به زیارت پروستات آقا میرود، وقتی هم دربارۀ چمران، این مشکوک ترین آدم بعد از انقلاب، فیلم می سازد چمرانِ فیلم اش هیچ شباهتی هم با رفتار و سکنات چمرانی که دیده ایم ندارد. اما این چمرانی که حاتمی کیا از او قهرمان ملی انسانی ساخته کیست؟
کارنامه مصطفی چمران:
وقتی درCal Tech آمریکا دانشجوست شهروند ایالات متحده می شود و پس از پشت سر گذاشتن کنترل های عریض و طویل امنیتی در اوج آن جاسوس بازیهای جیمزباندی جنگ سرد، برای پنتاگون روی سامانه های پرتاب موشک تحقیق می کند. تحقیقی که بنا بر ملاحظات امنیتی تا پنجاه سال بعدترش "فوق سری" می ماند و همین چند سال گذشته "از طبقه بندی خارج" شده و منتشر می شود! لابد این بچه متدین پارک شهری برای مقابله با بلوک "کمونیست" که برایش همان "بلوک خدانیست" بود، دست ودل به عموسام باخته بود!
بعد ناگهان همسر آمریکایی و سه تا بچه اش از آن زن را رها می کند تا در لبنان "نهضت امل" را درست کند که به کمونیست های جنبش "الفتح" که آن وقت ها شدیدا موی دماغ اسرائیل شده بودند – حواستان باشد دهه 70 میلادی قرن گذشته را می گویم - از پشت چنان خنجر بزند که "الفتح" مجبور به چندین جنگ با آنها بشود (ازجمله نبرد فاجعه بار تل الزعتر) تا خیال اسرائیل از مرزهای جنوب لبنان که اینک در اختیار برادران غیورحرکت المحرومین امل قرار گرفته بکلی راحت بشود و بعدش هم الفتح را ازکل لبنان بیرون کند. (نمیدانم چرا مناحم بگین به چمران مدال نداد! شاید هم داد و ما خبر نداریم!)
بعد انقلاب ایران پیش می آید و مصطفی چمران سر از کابینه مهندس بازرگان در می آورد و در آن آشفته بازار اول انقلاب مرتب منبر می رود که آی این سُنّی ها چنین و چنان اند و در لبنان برادران شیعه را چنین و چنان کردند. گویی در این دنیای پرآشوب فقط یک شیطان هست آن هم این "سگ سنی ها" یند! سخنرانی های این آدم ناشناس (در آن روزها حتی اسم این آدم به گوش کسی نخورده بود) که پیوسته از "رادیو انقلاب" برای تمام مملکتی که 25% جمعیت اش اهل سنت اند و دستخوش نا آرامی های فرقه ای و ماجراجویی های کمونیست هاست، پخش می شود. شکایت زبانِ تحریک کنندۀ چمران را پیش حاج سید م ع ن کردم که در کابینه بود، که جواب سر بالایم داد. من هم به خاطر اعتمادی که به خمینی و مرحوم بازرگان و داشتم خفه شدم.
یک روز چشم بازکردیم دیدیم بازرگان و تمام کابینه اش روبیده شد و تمام آدمهای نهضت آزادی یک شبه شدند "لیبرال های خائن" الا یک نفر، آن هم مصطفی چمران! که همچنان نورچشمی "امت و امام" باقی ماند! که هیچ، این بار همراه خلخالی روانه کردستان شدند ودو نفره تا توانستند "سگ سنی" و کمونیست کشتند.
جنگ که بالا گرفت و استان های ناآرام کردنشین - در سیل خون هایی که تاریخ ابعادشان را بعد ها روشن تر خواهد کرد- آرام شدند، مصطفی چمران شد رئیس ستاد جنگ های نامنظم. اگر کسی می داند که این ستاد در جنگ چه کرد به من هم بگوید. فقط اسمش بود و دفتر و دستکش...تا اینکه خمپاره ای در روستای دهلاویه چمران را از دنیا مرخص کرد؛ به بهشت رفت یا جهنم، خدا می داند.
از این آدم هیچ یادگاری به درد خوری بجا نماند. وقتی مسئول تحقیق در سقوط هواپیمای مسافری مشهد به تهرانش کردند آخرش هم معلوم نشد که چه شد. وقتی وزیر دفاع شد معلوم نشد چه کاره بود. وقتی رئیس ستاد جنگ های نامنظم شد معلوم نشد که چه کاری صورت داد. حرف نمیزد، در انظار زیاد ظاهر نمیشد. مصطفی چمران معما زیست و معما باقی ماند. مناجات هایش که بعد از مرگش درآمد بقدری زورکی و آبکی، و گهگاه ابلهانه بودند که بجای تاثر آدم را به خنده می انداخت. چرا کویریات شریعتی چنین نبود؟ چون از دل برآمده بود. هرکسی هر جور در مورد شریعتی فکر بکند نمی تواند منکر صداقت بی ریای او شود. قلابی یا اصل بودن این جور چیزها فورا معلوم می شود.
نمی خواهم بگویم مامور سیا بود، نمی دانم. اما اینقدر هست که اگر در آینده معلوم بشود افسر عملیاتی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا بوده من تعجب نمی کنم. تکه های پازل زندگی این آدم همچو تصویری را القا می کنند.
حالا باید دید که خریدن حاتمی کیا برای بیت رهبری چقدر خرج برداشته!که در شرایطی که تاس نظام از بام ها افتاده و حربه های متداول هیجان زا دیگر کارنمی کنند، کارگردان "موج مرده" را برای دمیدن سرسوزن زندگی به مردۀ این نظام بکارمی گیرند! مگر امکان دارد آدمی با عقل و وجدان سلیم بعد از آنکه بوی نجاست این بساط همه دنیا را گرفته و آن سابقه و لاحقه را دارد یکهو به خامنه ای ایمان بیاورد؟ بقول آن عرب در باب قدرت "پول": لو لا التُقی لقُلتُ جَلَّت قُدرَتُه! (اگر از خدا نمی ترسیدم، در مورد پول می گفتم: بزرگ باد قدرتش!)
*
جنجال «پریود» در سینما و سیاست
«پریود»؛ دوره زمانی یا عادت زنانه؟
در حالی که عباس کیارستمی از دوران جنگ ایران و عراق با عنوان «پریودی [دورهای] از تاریخ ایران» نام برده بود، رئیس دیوان عدالت اداری، با سوء برداشت آن با «پریود زنان»، واکنش شدیدی نشان داده است.
• هفت هفته به پایان ضربالاجل هستهایبه گزارش «کافه سهپنج»، عباس کیارستمی، کارگردان صاحبنام ایرانی، حدود ۶ ماه پیش، در جلسه پرسش و پاسخی در دانشگاه سیراکیوز آمریکا، با نقل کامنت یک کاربر اینترنتی که زیر متنی از ابراهیم حاتمیکیا، دیگر کارگردان ایرانی، نوشته شده بود، گفت: «آن کاربر اینترنت نوشته بود فیلمهای تو نماند، چون تو راجع به یک «پریودی» از تاریخ ایران حرف زدی که جوانها را به هیجان آورد که به جبهه بروند».
بر اساس این گزارش، موضوع گفتگو، مقایسه فیلم «خانه دوست کجاست» کیارستمی و فیلمهای حاتمی کیا با موضوع جنگ ایران و عراق بوده است. در این گفتگو، اصطلاح «پریود» (Period) به معنای «دوره زمانی» به کار رفته است.
اما امروز خبرگزاری ایسنا سخنانی از حجتالاسلام محمدجعفر منتظری، رئیس دیوان عدالت ایران، در واکنش به سخنان کیارستمی نقل کرده است؛ منتظری در یک برداشت عجیب، اصطلاح «پریود» در سخنان کیارستمی را به معنای «پریود زنانه» دانسته است.
بر اساس گزارش ایسنا، «منتظری به تعبیر یکی از افراد که از دوران دفاع مقدس به عنوان دوران پریود تاریخ ایران نام برده است، واکنش نشان داد و گفت: «این تعبیر بیشرمانه که از سوی مغز متفکر مشروبخوار غربگرای افتاده در داخل غرب اخیرا نسبت به دفاع مقدس بر زبان جاری شده و بنده از بیان آن خجالت میکشم به نظرتان ناشی از چیست؟ کسی که دوران دفاع مقدس را به عنوان دوران پریود تاریخ ایران نام برده است، خود را دل در گرو عشق به ایران میداند، ولی این ملت را که بیش از ۲۰۰ [هزار] شهید و بیش از ۴۰۰ [هزار] جانباز دارد وقیحانه خطاب کرده است و در رسانه عمومی این تعبیر را به کار برده است. به نظرتان این طرز تفکر برخاسته از چیست؟»
وی با طرح این سوال که منشاء این نوع برداشت از دفاع مقدس چیست؟ گفت: «آیا این موضوع میتواند چیزی جز از خود بیخود شدن در برابر فرهنگ غربی باشد؟ بنده هشدار میدهم تا مراقب باشیم خدایی نکرده ما چنین جریانی را در کشور شاهد نباشیم».
لازم به توضیح است که اخیرا با برجسته شدن مواضع ابراهیم حاتمیکیا و انتقادهای او نسبت به برخی کارگردانان، بهویژه عباس کیارستمی، واکنشهای گستردهای در این زمینه انتشار یافته است؛ به گزارش «بیبیسی»، وی با نقل سخنان عباس کیارستمی، از مقامهای ایرانی، از جمله رئیس جمهوری ایران و وزیر و مدیران وزارت ارشاد خواسته است تا نسبت به سخنان عباس کیارستمی درباره جنگ ایران و عراق واکنش نشان بدهند.
حاتمی کیا پس از دریافت جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم مقاومت برای فیلم «چ»، با انتقاد از سخنان عباس کیارستمی دیگر فیلمساز ایرانی، بدون نام بردن از او گفت: «عزیزکردهای حرفهایی زد و شهدا را افرادی دانست که قربانی جنگ شدهاند. من مصاحبه ایشان را چند بار نگاه کردم که ببینم آیا اشتباه میکنم یا خیر؛ البته از قبل هم میدانستم که جریانی وجود دارد که نسبت به جنگ بیاعتنا است. ایشان عزیزکرده بودند و هستند. ایشان همیشه پرچم ایران را در جشنوارههای خارجی بالا بردهاند و دستشان درد نکند اما آنچه اکنون رخ داده میزان را به دست بچهها و کسانی میدهد که باید متوجه برخی از امور باشند.»
همانطور که گفته شد، اشاره او به سخنانی است که حدود شش ماه پیش عباس کیارستمی در یک جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه سیراکیوز آمریکا گفته بود: «یک هفته قبل از اینکه اینجا بیایم یکی از فیلمسازانی که سالها فیلم جنگی ساخته فیلمهای پرهزینه جنگی و البته با مخاطب کمتر- برای اینکه مخاطب ایرانی دیگر حوصله جنگ نداشت، بنابراین بودجههای خیلی سنگین میگیرد و فیلمهای جنگی میسازد، گوش من را پیچانده بود که زمانی که ما داشتیم میجنگیدیم کیارستمی داشت دنبال دفترچه دوستش میگشت. «خانه دوست کجاست» یکی از پربینندهترین فیلمهایی بود که من ساختم، درواقع همه جای دنیا آن را میشناسند. «خانه دوست کجاست» ماندگار شد، چون راجع به یک ارزش انسانی صحبت میکرد، اما فیلمهای تو نماند چون تو راجع به یک پریودی از تاریخ ایرانحرف زدی که تازه آن پریود هم بچهها را به هیجان آورد. احمدپور (شخصیت فیلم خانه دوست کجاست) رفت دفترچه را پس داد، اما تو به هیجان آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند و حالا پس از سالها میشود راجع به آنها فکر کرد که چطوری از بین رفتند. در یک جنگی که هیچ مفهومی نداشت.»
آقای حاتمی کیا گفته که از رئیس جمهور، وزیر ارشاد، حجتالله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی، محمدرضا جعفری جلوه، مدیر بنیاد سینمایی فارابی، و «تمام کسانی که دستی بر جریان سینما دارند» انتظار دارد نظرشان را نسبت به این نگاه به صراحت بگویند.
او گفته: «معتقدم اگر مسوولان امر نظری به صراحت ندهند، دارم در دولتی حرف میزنم که در آن نفاق وجود دارد.»
ساعاتی پس از این سخنان، حجتالله ایوبی در جمع خبرنگاران گفت: «از آن جایی که این صحبتها برای شش ماه قبل است و انتشار آنها در هفته دفاع مقدس برای من جای سؤال دارد، بنابراین خواستهام که متن کامل سخنرانی را برای من بیاورند تا پس از خواندن آن اظهار نظر کنم.»
عباس کیارستمی در واکنش به جنجالها، در گفتگویی با خبرگزاری مهر، در مورد این که گفته بود «جنگ هیچ مفهومی نداشت»، بیان داشت: «من جنگ را اساسا بيهوده میدانم و به اين نمیشود شك داشت. اما مسوول جنگ كسی است كه آغازش میكند نه كسي كه دفاع میكند. بله هنوز هم میگويم و از اين جمله خود ذرهای عقبنشينی نمینم كه ما درگير جنگی شديم كه هيچ مفهومی نداشت. اما اين جنگ به ما تحميل شد و نمیخواستيم درگير اين جنگ بیمفهوم شويم. درست است كه هردو طرف در جنگ سهيم هستند اما مسوول كسی است كه آغاز میكند»؛
کیارستمی همچنین گفت: «عدهای معتقدند من بايد عذرخواهی كنم اما اصلا نمیدانم چرا بايد پوزش بخواهم و از چه كسی بايد پوزش بخواهم».
ابراهیم حاتمیکیا، پس از بستری شدن علی خامنهای در بیمارستان برای جراحی پروستات، به همراه مجید مجیدی وکمال تبریزی، از دیگر کارگردانان سینمای ایران، به عیادت او رفتند.
حاتمیکیا، که بسیاری کارگردانان را متهم میکند که فقط برای خوشآمد جشنوارههای خارجی فیلم میسازند، چندی پیش به بهانه نمایش فیلم «یه حبه قند» به کارگردانی رضا میرکریمی، نامهای خطاب به او نوشت و در آن انتقادهای تندی را متوجه اصغر فرهادی، کارگردان ایرانی برنده جایزه اسکار، کرده بود؛ وی در این نامه نوشته بود: «کامات شیرین. اگر این حبه قندت نبود، یادمان میرفت کجایی هستیم و با کام تلخ در صف سفارت خرسنشان ایستاده بودیم تا از سرزمین همیشه آفتابمان به جبر همکار تلخمزاج، همه مهر دروغ بر پیشانی، متقاضی پناه به سرزمین همیشه ابری بگیریم»؛ این سخنان حاتمی کیا نیز جنجال بسیاری ایجاد کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر