صورتگرایی، سرشت دینداری عوامانه
آقای شهسوار در داوری زیرشان- که آبی رنگ کرده ام- اشتباه می کنند. علت حمله داعش به مجسمه های باستانی موزۀ موصل فرمالیسم نهادینه در ذات یک دینداری فرهنگی است. بنیادگرایی به مثابه دینداریی فاقد محتوای معنوی، "دین" را جز از فُرم و صورت نمی بیند. ملایم تر همین معنا را در تدین سنتی هم می بینیم. مثلا نگاه کنید به متدینین سنتی خودمان که آنها هم با مجسمه مشکل دارند. پنجاه سال پیش یاد دارم که شوهرعمه خود من با عروسک بازی دخترش هم مشکل داشت و سر آن جنجالی به پا کرد، یا مثلا مادربزرگ خود من وقتی می خواست نماز بخواند از خواهرم می خواست که عروسک اش را از جلویش بردارد! چرا؟ نظر به این که در فرهنگ های دینی "فکرکردن" درعمل مکروه است و بجای آن تبعیت کردن است که واجب است، مومن مجاز برای فهم علت "بت شکنی" و معنای "بت" نیست. این عدم جوازِ فهم البته به مذاق عامه هم که غالبا اهل فکر نیستند خوش می آید، ضمن آن که برداشته شدن مسئولیت از دوش ها هم فرمالیسم را خوش آیند می کند. این قاعده برای تمام شئون دینی ساری و جاری است. از همین رو هم هست که تحلیل کردن و جستجوی اغراض و حکمت های دستورات دینی- مگر در سطح مسائل - در هیچ نظام دینی ای رایج نبوده است و این راز تمایل ذاتی ادیان به تحجر است که استثنا ندارد و باید که از جزوی از سرشت دینداری تلقی گردد.
داعش موصل، داعش مشهد
روح الله شهسوار
همین چند روز پیش بود که سپاه مشهد به جان نقاشی های شاهنامه بر روی دیوارهای شهر افتاده بود و آنها را محو کرده بود
- داعش موصل
یکی دو روز است که در خبرها میخوانیم که داعشیان شام و عراق به جان میراث تاریخی سرزمین میان رودان (بین النهرین) افتادهاند و با تیشه و تبر مجسمههای تاریخی و دسترنج هنری مردم آن سرزمین را نابود میکنند. چند پیشفرض برای فهمیدن چراییِ این کار وجود داره.
در سطح ظاهری، داعشیان شام و عراق این مجسمهها را نماد بتپرستی میدانند و گویا به تقلید از پیامبر اسلام به نابودی آنها مشغول شدهاند. حالا باید از آنها پرسید : در زمان پیامبر، عدهای مشرکت بودند که مجسمههایی را میپرستیدند؛ اما امروز مگر کسی این مجسمه ها و پیکره ها را می پرستد؟ خب البته داعشیان این حرف را بهتر از هرکس دیگری میدانند و به نظر من دلیل اصلی نابودی میراث تاریخی موزهی موصل مبارزه با شرک نیست. بلکه آنها قصد دارند با این کار به تمدن و بویژه تمدن غرب دهن کجی بکنند. تمدنی که بیشترین اهمیت را به میراث تاریخی و فرهنگی میدهد. آنها میخواهند به غربیها و غربزدهها بگویند «شما آمدید و فرهنگِ حفظ میراث تاریخی را در منطقهی ما به عنوان یک کالای شیک و لوکس جا انداختید، اما ما در یک نصف روز به جان این مجسمهها افتادیم و همهاش را نیست و نابود کردیم.» بنابراین من باور دارم این رخداد ریشهی فرهنگی دارد و نه مذهبی.
- داعش مشهد
از قضا در همین روزها از برگزاری کنسرت موسیقی سنتی علیرضا قربانی در گلبهار (شهری کوچک در حومه ی مشهد) گرفته شد. بعدش آقای علم الهدی، امام جمعه ی اجباری مشهد وارد میدان شد و گفت ما هیچ گونه از موسیقی را نمیپسندیم و نمی گذاریم در شهر مشهد کنسرت موسیقی اجرا شود. او بهتر از هر کس می داند که به عنوان دست نشانده ی حکومت در مشهد نمی تواند علیه قانون رسمی (که نباید مخالف موازین اسلام باشد) صحبت کند. پس نمیگوید که با توجه به قانون جمهوری اسلامی با کنسرت مخالفت می کنیم، بلکه سلیقه ی خود و همفکرانش را، که مخالف قانون جاری کشور و سلیقهی میلیونها شهروند مشهدی است، به وسط میکشد و با زور از اجرای کنسرت جلوگیری میکند.
همانطور که داعش با کوفتن میراث تاریخی میان رودان میخواهد حاکمیت و زور خود را به رخ دیگران بکشاند، آقای علم الهدی و همقطارانش هم همین کار را دارند میکنند و با محروم کردن میلیونها مشهدی از هنر و فرهنگ خود، میخواهد حاکمیت خودش را به نمایش بگذارد.
مشهد شهری است که شعر و موسیقی و بویژه موسیقی سنتی در بن و ریشهی مردم رخنه کرده است. کمتر جوانی دیده می شود که حتی برای مدت کوتاهی دست به ساز و دل به شعر نیاویخته باشد. از بهار و اخوان و عماد و شفیعی گرفته تا شجریان و مشکاتیان و نامجو و... همه از خاک خراسان برخاستهاند و فرزندان همین مردماند. حالا آقای علم الهدی می خواهد با نگاه داعشیاش، ذوق فرهنگی این مردم را سرکوب کند.
همین چند روز پیش بود که سپاه مشهد به جان نقاشی های شاهنامه بر روی دیوارهای شهر افتاده بود و آنها را محو کرده بود. این درحالیست که همین آقایان به مردم فخر می فروشند که ما از داعش بهتریم و امنیت شما را در برابر آنها تامین میکنیم. درحالیکه محتوای کار آنها با داعش هیچ تفاوت ماهیتیای ندارد. فاصلهی دوهزار کیلومتری مشهد تا موصل، تغییری در نگاه مردم به حاکمان ایجاد نمیکند. در چشم آنها، فرقی بین واعظ مشهدی و مفتی موصلی وجود ندارد. عملکرد یکی است ؛ تیشه زدن به ریشهی فرهنگ مردم.
حسین باستانی
جواد کریمی قدوسی نماینده نزدیک به جبهه پایداری، در جدیدترین سخنرانی خود که در جمع اعضای انصار حزب الله صورت گرفته، برای چندمین بار "خبری اختصاصی" را به نقل از رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرده است.
وی با طرح این ادعا که که آیت الله خامنه ای از پیش مخالفت دو مرحله ای بودن توافق هسته ای میان ایران و قدرت های جهانی بوده، گفته است: "به دلیل بی توجهی تیم مذاکره کننده، رهبر انقلاب مجبور شدند این مساله را به عموم مردم بیان کنند." آقای خامنه ای سه هفته پیش گفته بود که توافق در مورد کلیات و جزئیات برنامه هسته ای ایران باید (بر خلاف توافق سه ماه پیش ایران و قدرت های جهانی در مورد دو مرحله ای بودن توافق) همزمان به دست آید.
آقای کریمی قدوسی، در ادعای دیگری در دی ماه سال پیش، اظهار داشته که آیت الله خامنه ای، با متهم کردن تیم مذاکره کننده هسته ای به "پافشاری نکردن بر حقوق هستهای" ایران در جریان توافق ژنو گفته است: "من فقیه هستم و سه بار این متن را خواندهام و از آن تثبیت حق غنیسازی هستهای به دست نمیآید".
جواد کریمی قدوسی، در تیرماه ۱۳۹۳ در جریان یک همایش، اعلام کرده که آقای خامنه ای در دیدار خصوصی با تعدادی از نمایندگان مجلس گفته "خاتمی یاغی و طغیانگر نسبت به انقلاب است و باید رسانهها، اصولگرایان ونخبگان نسبت به ایشان موضع گیری کنند و نباید فضا برای خاتمی امن شود."
این نماینده در تیر ماه گذشته، با اعلام "خبر اختصاصی" جداگانه ای در جریان یک مصاحبه، از چهار "شرط" ویژه رهبر برای "توبه" میرحسین موسوی و مهدی کروبی سخن گفته که به ادعای وی عبارت بوده اند از مرزبندی با "دشمنان نظام"، پس گرفتن "تهمت های" بعد از انتخابات ۱۳۸۸، "جبران خسارتها" و "آماده بودن برای مجازات".
نقل قول های اختصاصی آقای کریمی قدوسی به نقل از رهبر جمهوری اسلامی، اگرچه در زمان ریاست جمهوری حسن روحانی افزایش چشمگیری داشته، اما پیش از آن نیز بی سابقه نبوده است. وی حتی در بهمن ۱۳۹۱، تاکید کرده بود که آیت الله خامنه ای در جلسه ای از محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت و علی لاریجانی رئیس مجلس به خاطر اختلافاتشان گلایه کرده و گفته است: "اگر در قیامت خداوند از من بپرسد چه کردی؟ من میگویم که کسی جز اینها را نداشتم".
گزاره مهم در ارتباط با مجموعه نقل قول های گذشته و حال جواد کریمی قدوسی از شخص اول حکومت جمهوری اسلامی آن است که هیچ کدام از این ادعاها، تاکنون با کوچکترین تکذیب یا توضیحی از جانب دفتر رهبری یا نزدیکان او مواجه نشده است.
سوال ساده آن است که آیا از تداوم این نقل قول ها باید نتیجه گرفت که آیت الله خامنه ای، به دلایلی تمایل -یا نیاز - دارد که این نماینده نزدیک به جبهه پایداری، نقش "سخنگوی غیررسمی" او را ایفا کند؟
مطالب گذشته وبلاگ سیاسی را اینجا ببینید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر