۱۳۹۴ شهریور ۱۸, چهارشنبه

مقاله ی: 31
  
جعفر ﺳﺒﺤﺎﻧﯽ ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻊ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻗﻢ : ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﺑﺪﺣﺠﺎﺑﯽ ﻣﻬﻢﺗﺮ ﺍﺯ ﺭﺑﺎﺧﻮﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ

digarban.com

   ‫
ﺟﻌﻔﺮ ﺳﺒﺤﺎﻧﯽ ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻊ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻗﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻦ ﺑﻪ ‏«ﺣﺠﺎﺏ ‏» ﻣﻬﻢﺗﺮ ﺍﺯ ‏« ﺭﺑﺎﺧﻮﺍﺭﯼ ‏» ﺍﺳﺖ٬ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ‏« ﺑﺪﺣﺠﺎﺑﺎﻥ ‏» ﺑﻪ ﻧﻈﺎﻡ ‏«ﺩﻫﻦ ﮐﺠﯽ ‏» ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺭﺑﺎﺧﻮﺍﺭﺍﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﻧﻈﺎﻡ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . ﺁﻗﺎﯼ ﺳﺒﺤﺎﻧﯽ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺑﺎ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﭘﻠﻴﺲ ﺑﻴﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺮﻭﺯ ﺑﺮﺧﯽ ‏« ﻧﺎﻫﻨﺠﺎﺭﯼﻫﺎﯼ ‏» ﺍﺧﻼﻗﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻗﻢ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﻭﯼ ﮔﻔﺘﻪ ‏«ﺑﺮﺧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﻗﺒﺎﺣﺖ ﺑﺪﺣﺠﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﻗﻢ ﻣﺎﻣﻮﺭﻳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ‏» ﻭ ﭘﻠﻴﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﺪ . ﺳﺒﺤﺎﻧﯽ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩﻩ ‏« ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺑﺎ ﭘﻮﺷﺶﻫﺎﯼ ﺑﺪ ﻭ ﻧﺎ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻪ ﻗﻢ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﻑ ﺣﺮﻡ ﺗﺮﺩﺩ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻗﺒﺢ ﻋﻤﻞ ﺑﺪ ﺣﺠﺎﺑﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺒﺮﻧﺪ .‏» ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﻣﺤﺎﻓﻈﻪﮐﺎﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻩ ‏« ﺍﮔﺮ ﻧﻴﺮﻭﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺟﺪﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﻘﺪﺱ ﻗﻢ ﺣﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ . ‏» ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺟﻊ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ‏«ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻧﻴﺮﻭﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺧﻮﺩ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﺪ؛ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺣﺠﺎﺏ ﻣﻬﻢﺗﺮ ﺍﺯ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﺭﺑﺎﺧﻮﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ . ‏» ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻭﯼ ‏«ﺣﺠﺎﺏ ﻧﻤﺎﺩ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺑﺪ ﺣﺠﺎﺑﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺎﻡ ﺩﻫﻦ ﮐﺠﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺪ ﺣﺠﺎﺑﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﺑﺎﺧﻮﺍﺭﺍﻥ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ

البته جناب ایشان راست می گویند چون از اول هم روش روحانیت این بود. روحانیت از اول هم فقط با "نماد" سروکار داشت. ربا خواری که "نماد" ندارد. ایشان تعارف کرده اند والا در فاهمه ایشان اصلا مبارزه با رباخواری، معنا ندارد. فقط کافی است حکم تحریم ربا اعلام بشود و بعدش مومنین و مومنات می دانند با خدایشان. اما در مورد حجاب این طور نیست چون علاوه بر خدا، خود روحانیت و نیز مومنین و مومنات هم با آن کاردارند.

از نظر روحانیت یک بانوی تن فروشِ باحجاب بهتر از یک بانوی پاک دامنِ بی حجاب است (البته اگر این داوری مرا را بر روحانیت عرضه کنید حاشا خواهد کرد ولی این تحاشی جنبه سیاسی دارد، یعنی برای حفظ آبروست و لاغیر) همینطور است در سایر موارد: روحانیت با ریش تراشیدن مردان، با کراوات زدن، با البسۀ رنگی پوشیدن، با عدم رعایت روزه داری در رمضان "مشکل ها" دارد چون این ها همه "نمادهای" بیگانه است. از طرف دیگر روحانیت خواهان تظاهر به نمادهای خودی است، مثلا داغ کردن پیشانی برای درست کردن قلابی علامت سجود را "مستحب" می داند، می خواهدکه تن فروشان تنها متظاهر به تن فروشی نباشند والا در مورد اصل تن فروشی، معتقد است که خودشان می دانند و خدایشان (یحتمل قم و مشهد بیشتر از تهران و تبریز، به نسبت جمعیت اش، تن فروش دارد. من به عنوان پزشک عمومی فقط یک سوزاک در خدمت سربازی دیده بودم ولی در یکسال قم، چندین سوزاک درمان کردم). در یک کلام، روحانیت با مسلمانی کار ندارد بلکه به جای آن با "تظاهر" به مسلمانی کار دارد. تعبیر "تشویش اذهان عمومی" که لقلقه زبان قوه قضائیه روحانیت است برای بی رسمی هایش، بازنماینده همین دلمشغولی روحانیت با مقوله "تظاهر" است؛ تظاهر به مسلمانی نباید مخدوش شود، خودِ مسلمانی یا کافری مربوط به خدا است.

حالا باید دید که چرا روحانیت فقط با "نمادها" سروکار دارد و کاری به "ذوات" ندارد. دلیل این مسئله آن است که درک روحانیت از مسلمانی درکی قبایلی است. به دیگر بیان مسلمانی را فقط تعلق به یک "قبیله" می داند. قوام یک قبیله به صیانت از"هویت" آن است. روحانیت، پاسداری از "هویت مسلمانی" را ماموریت خود در سطح جامعه می داند. این همان فرمالیسمی است که بخش عمدۀ دینداری روحانیت را تشکیل می دهد. از همین رو هم هست که اسلام روحانیت، بالذات سیاسی است، فارغ از این که این آخوند یا آن آخوند خودش را "سیاسی" می داند یا نه؛ چون دغدغۀ اسلام آنان تنها صیانت از هویت مسلمانی است و جز از این، هیچ کاری ندارند به پایبندی یا ناپایبندی به موازین اسلام، به مثابه ایمان. اگر همه کافر باشند ولی متظاهر به اسلام باشند برای روحانیت کافی است. البته اگر از خودشان بپرسید، می گویند چنین نیست. اما این انکارایشان یا جنبه سیاسی دارد (برای حفظ آبرو)، یا از این جنبه است که می دانند اگر همه کافر ولی تنها متظاهر به مسلمانی باشند، این تظاهر دوام زمانی نمی تواند داشته باشد. اگربه فرض محال این تضمین را می داشتند که آن تظاهر دوام بیابد با آن چندان مشکلی نمی داشتند.
این معنای آن است که قبلا گفته بودم که دین روحانیت، "دین" نیست بلکه هویتی اجتماعی است، به همین جهت هم از بنیاد، سیاسی است. روحانیت، پاسدار پوستۀ یک فرهنگ است و با ذات آن فرهنگ کار چندانی ندارد و آن را مربوط به خدا می داند و بس.
*
در خبر زیر، آقای مقیمی به دلیل دست دادن با خانم فرقدانی، یک "نماد" قبایلی از مسلمانی را نقض کرده است و از این رو زندانی می شود. حتی اگر به فرض آقای مقیمی در دادگاه بگوید که پیش از این دست دادن با خانم فرقدانی صیغه مَحرَمیّت خوانده بود، به اغلب احتمال برای قاضی دادگاه فرق چندانی نخواهد داشت چون او با اصل جواز یا حُرمَتِ فعل کار ندارد بلکه فقط با "تظاهر" آن – در نگاه ناظران است- که کار دارد. آقای مقیمی با این فعل خود مرتکب "تشویش اذهان مسلمین و روحانیت" شده است.
یادتان هست که اوایل انقلاب وقتی به صادق خلخالی که با آن دادگاه های چند دقیقه ای آدم می کشت اعتراض کردند که چگونه در چند دقیقه رای به اعدام می دهد گفته بود: ما اعدام می کنیم، اگر بی گناه باشند خدا عوضش را به کشته شده می دهد!" آن موقع بسیاری این حرف او را حمل بر شوخی کرده، اقلیتی هم نشانۀ احمقی او دانستند. اما او به عنوان عضوی از روحانیت تنها با ظاهرِ فعل فرد متهم کار داشت و کاری با "واقعیت" نداشت. از طرف دیگر نگاهش به خودش همچون قاضی منصوب ولی فقیه برگزیده خدا بود، که رای و نظرش رای و نظر خدا تلقی می شد! اگر این احمقی است، پس احمقی از شاخصه های روحانیت است؛ آن ها برای این "احمقی" مقدمات اصولی عقلیۀ شرعیه انبوهی هم درست کرده اند تا همچنان ملتزم به "ظواهر" باشند و فارغ از "ذوات".
ما امروز گرفتار این مجانینِ معقول از بهائم و سباع بالذّات هستیم!
    
تقاطع: یک روز پس از بازداشت محمد مقیمی، وکیل آتنا فرقدانی به دلیل دست دادن با او در هنگام ملاقات در زندان، خود این فعال زندانی نیز برای تفهیم اتهام مشابه به دادسرای مستقر در زندان اوین منتقل شد.
آن‌گونه که یک “منبع آگاه” به “تقاطع” گفته، خانم فرقدانی و آقای مقیمی به دلیل دست دادن با یکدیگر با اتهام “ارتباط نامشروع و عمل منافی عفت غیر از زنا” مواجه شده‌اند که بر اساس ماده ۶۳۷ “قانون مجازات اسلامی” می‌تواند برای آن‌ها محکومیت ۹۹ ضربه شلاق را به همراه داشته باشد.

محمد مقیمی بعد از بازداشت در روز شنبه (۲۳ خرداد-۱۳ ژوئن) از زندان اوین به زندان رجایی‌شهر در کرج منتقل شد.
برای این وکیل دادگستری، قرار کفالت ۲۰ میلیون تومانی صادر شده اما هنوز تامین این قرار از سوی بازپرس پرونده پذیرفته نشده است.
تفهیم اتهام جدید به آتنا فرقدانی و بازداشت وکیل او، دو هفته پس از صدور حکم سنگین ۱۲ سال و ۹ ماه حبس برای وی صورت می‌گیرد.
در این حکم که توسط ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران صادر شده، این فعال ۲۸ ساله‌ در ارتباط با اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی” با هفت و نیم سال حبس، و در ارتباط با دو اتهام توهین به رهبری و توهین به نمایندگان مجلس شورای اسلامی از طریق نقاشی‌ها و نوشته‌های فیسبوکی‌اش، با محکومیت پنج سال و چهار ماه حبس روبه‌رو شده است.
محمد مقیمی پیش‌تر گفته بود که قصد دارد در مهلت ۲۰ روزه‌ی قانونی نسبت به این حکم اعتراض کند.
آتنا فرقدانی، نخستین بار در شهریورماه ۱۳۹۳ توسط ماموران اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و به بند امنیتی دو-الف زندان اوین منتقل شد. او بیش از دو ماه را در سلول‌های انفرادی و دونفره‌ی این بند سپری کرد و سرانجام در حالی که به دلیل اعتصاب غذا به شدت ضعیف شده بود، با وثیقه‌ی سنگین ۱/۳ میلیارد تومانی تا زمان تشکیل دادگاه آزاد شد.

وی بار دیگر، روز ۲۰ دی‌ماه، به شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی احضار و به فاصله‌ی کوتاهی بازداشت و با ضرب‌وشتم به زندان زنان در قرچک منتقل گردید. او در اعتراض به این انتقال و نگهداری خود در میان زندانیانی با جرایم غیرسیاسی دست به اعتصاب غذا زد تا این‌که پس از وخامت حال و بستری شدنش در بیمارستان، قاضی صلواتی، دستور انتقال وی به بند دو-الف زندان اوین را صادر کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر