۱۳۹۴ شهریور ۱۸, چهارشنبه

مقاله ی: 23

تقدس سرمایه


من نمی دانم که سرمایه "مقدس" است یا نه. از طرف دیگر باید که دست از این "مقدس سازی ها" برداریم، بقدر کافی کتک از "مقدس" ها خورده ایم، بس است دیگر!
اما می دانم که سرمایه اگر پاس داشته نشود فرار می کند. این ویژگی "سرمایه" است، کاریش هم نمی شود کرد. از این نظر آقای ساسان درست می گویند، که اصل بحث شان هم همین است و از این رو من با اصل بحث شان همدلم.
اما با برآوردشان از گناه را گردن اندیشه های کمونیستی انداختن موافق نیستم. اگر این طور بود قضیه آسان می شد در حالی که این قضیه هرگز آسان نبوده و نیست. در ایران ثروت اندوزی با موانع کلان فرهنگی روبروست، موانعی که بزرگی شان در قیاس با آنچه آقای ساسان می گویند مثل قیاس کوه با کاه است. دو سویه از این موانع فرهنگی را که دیده ام بیان می کنم با تاکید به آن که بسا سویه های دیگری هم باشد که من آنها را ندیده باشم. 
1) ثروتمندان ایران مردمانی نوعا بی خیر و بی سایه بوده اند. پس قابل فهم است که مردم ایران اصولا ثروتمندان را دوست نداشته باشند. مثلا در ایالات متحده وضع درست برعکس این است. این که چرا ثروتمندان ایران بی خیر و بی سایه بوده اند برمی گردد به تاریخ ناامنی طولانی این مملکت که موجب شده جامعه کوتاه مدت یا جامعه کلنگی (هردو به تعبیر محمدعلی همایون کاتوزیان) شکل بگیرد. مردم ایران ثروت خود را پنهان داشته آن را برای "روز مبادا" نگه می دارند. ناگفته هم روشن است که بسیاری از روزهای تاریخ ما "روز مبادا" بوده است. این در حالی است که ثروتمندان آمریکایی نوعا در داد ودهش فراخ دست اند، می خواهد ساختن بیمارستان و تماشاخانه باشد یا حمایت از این و آن دانشگاه و پژوهشکده یا گردهمآوری برای یک کارعام المنفعه از ساختن راه و پل و ... چرا ثروتمند آمریکایی آنطوری است ولی ثروتمند ایرانی اینطور؟ چون تاریخ آمریکا هرچند که کشمکش و جنگ داشته ولی به هیچ وجه تاریخ یک ناامنی نبوده است؛ تاریخ ایران تاریخ یک ناامنی قرون و اعصار بوده وهنوزهم این چنین است (نگاه بکنید به کُنه "ولایت فقیه"،  که هست و نیست و دار و ندار میلیون ها انسان را به فهم و ذوق و عشق و نفرت یک نفرآدم وابسته و متکی می کند که تازه پاسخگو به احدی هم نیست!!...آیا به دیوانگی نمی ماند این داوری؟!...والله، بالله، تالله که این بجزاز دیوانگی نیست. اما مگر ما از این دیوانگی ها در تاریخ نداشته ایم؟ اصلاما در تاریخ مان فقط همین را داشته ایم، مگر "شاهنشاهی" ها که ما داشته ایم معنایی جز این داشته اند؟آن شاهنشاهی ها که ما داشتیم هرگز شبیه پادشاهی های مثلا اروپا نبوده است. شاهنشاهان ما صاحب و مالک ما بوده اند درستهمانطوری که یک دامدار مالک دام های خود است، ولایت فقیه هم همین است، الا این که لباس دین پوشیده. در تاریخ حیات اجتماعی ما برای جستن رد پای "عقلانیت" باید که چراغ ها افروخت و زیر سنگ ریزه ها را جست، تازه معلوم هم نیست که چیز قابلی پیدا بشود!) 
2) اما سویه دیگرمشکل، آن "مرگ اندیشی" نهادینه در فرهنگ ایران زمین است، چه قبل از اسلام و چه بعد از آن. توجه به این نکته را بیش از همه وامدار محمد صنعتی هستیم که خیلی روی این موضوع کار کرده است. "مرگ"، "ناپایداری زندگی"، "دو روزۀ دنیا"، "نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر"،... تعابیری است که فرهنگ ادبی ما و ذهن های تک تک ما ایرانیان را انباشته است. حتی در ساخت و ساز های طول تاریخ مان هم اثر کرده که عنایت چندانی به مقاوم سازی بنا ها نداشته ایم و از این قبیل... عرض و طول قضیه به گونه ای است  که انتهای این رشتۀ مرگ اندیشی در فرهنگ مان دیده نمی شود. عجیب نیست که فرهنگی این چنین خیلی متمایل به ثروت اندوزی (حتی به رغم "روز مبادا" ها نباشد: گرایش برخاسته از مشتق «قناعت/توکل») نباشد، و نیز ثروتمندان را خوار بدارد.
در حضور تعیین کنندگانی به این کلانی، گیر دادن به کمونیسم مادرمرده، گزافه ای ناموجه است. حق این است که جذابیت کمونیسم برای ذهن ایرانی، خود بازبستۀ دوعامل کلان بالا به ویژه آن اولی بوده است و نه برعکس.
البته من قصد انکار نقش ناچیز اندیشه های کمونیستی در اولیگارشی ستیزی یک قرن اخیر را ندارم. بهرحال یادمان هست که چریک های ابله و کوردل، ثروتمند خوشنام و پرتلاشی مثل فاتح یزدی را در بزرگراه تهران-کرج توی اتومبیلش به رگبار مسلسل بستند. اما حرفم آن است که این کارها از نابخردی مشتی عاصی بی اخلاق در می آید و ایدئولوژیِ توی کلّۀ آن ها هم به جهت آن زیرساخت فرهنگیِ تاریخ-ساخته بوده که بستر مناسبی برای فهم شدن و به دل نشستن را توی آن سرومغز ها بدست آورد و نه برعکس
.    
  
سرمایه مقدس است
عبدالحسین ساسان، عضو پیشین هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه اصفهان، در نخستین جلسه کمیسیون تامین مالی، سرمایه‌گذاری و توسعه روابط خارجی اتاق بازرگانی اصفهان گفت: برای جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی و ترویج تفکر کارآفرینی در جامعه باید به جای تمرکز بر سخت افزار و آوردن سرمایه، بر نرم افزار جامعه فعالیت کنیم.
وی با اشاره به اعتصاب دانشجویان کره جنوبی در دهه ۷۰ میلادی علیه دولت این کشور گفت: این دانشجویان معترض کره‌ای بودند که می‌گفتند: چگونه ایران با نرخ رشد بالای اقتصادی در حال پیشرفت است و کشور کره جنوبی روز به روز در جا می زند.
این اقتصاددان برجسته کشور با بررسی تجربه صنایع ایران در گذشته گفت: در همان دوره کفش ملی ایران سهم به‌سزایی از بازار اروپا را در دست داشت و در بخش گردشگری بزرگترین پارک‌های گردشگری دنیا در ایران در حال ساخت بود. همچنین بهترین و با کیفیت‌ترین تولیدات نساجی خاورمیانه در ایران تولید می‌شد و کارخانه پلی اکریل اصفهان دومین کارخانه بزرگ تولید نخ اکریلیک در جهان بود.
استاد پیشین اقتصاد دانشگاه اصفهان افزود: در چنین شرایطی که کارآفرینان ایرانی در حال توسعه تولیدات وکمک به پیشرفت کشور بودند، افکار کمونیستی در قالب داستان، شعر و بحث‌های روشنفکری در جامعه تسری پیدا کرد و باعث شد، ذهن جوانان از اندیشه‌های ضد کارآفرینی و سرمایه‌گذاری پر شود.
ساسان خاطر نشان کرد: در آن زمان دانشجویان با مطالعه کتاب‌هایی از این دست به صورت ناخواسته با سرمایه‌گذاری به مقابله پرداختند. هیچ کس به آنان نگفت که دیدگاه ضدیت با کارآفرین و سرمایه‌گذار، جامعه را بدبخت می‌کند و غافل از اینکه ما داشتیم توطئه می‌کردیم و کارآفرینان داشتند کشور را به جلو می‌بردند، ولی به دلیل اینکه این دیدگاه طرفداران زیادی داشت، توانست بر دیدگاه کارآفرینی و سرمایه‌گذاری پیروز شود.
این استاد اقتصاد دانشگاه خاطرنشان کرد: تفکر ضد سرمایه‌داری در جامعه منتشر شد، بدون اینکه توجیه شویم آیا کارآفرین با ثروتمند تفاوت دارد. دوم اینکه کسی به ما نگفته بود که سرمایه مقدس است. الان هم جرات نمی‌کنیم به صورت روشن در جامعه و کلاس‌های دانشگاه بگوییم سرمایه مقدس است.
وی اظهار داشت: در شرایطی که بر روی دیوار‌ها شعار می نوشتند «مرگ بر سرمایه دار» متوجه نبودیم که معنای این شعار یعنی « مرگ بر جوانان »، زیرا بدون سرمایه، سرمایه‌گذار و تفکر کارآفرینی، بیکاری، اعتیاد و فحشا در بین جوانان جامعه، رشد پیدا می‌کند.
ساسان با اشاره به کارآفرینان نیم قرن گذشته ایران گفت: نسل کارآفرینان برجسته قبلی که از ایران مجبور به رفتن شدند، توانستند در آن کشورهای به کارآفرینی بپردازند و برای جوانان آن کشور شغل ایجاد کنند و رشد اقتصادی را برای کشور میزبان به ارمغان بیاورند.
وی خواستار تبیین و تعریف کلمه سرمایه در جامعه شد و گفت: سرمایه را باید ابتدا تعریف کرد. سرمایه به دو بخش مثبت و منفی تقسیم‌بندی می‌شود، سرمایه منفی همین افکاریست که در بین جوانان به طور خزنده پیش می‌رود و ممکن است کشور را متحمل هزینه کند.
افکار کمونیستی در ادارات دولتی هنوز وجود دارد
ساسان با اشاره به اینکه مشکلاتی که کارآفرینان امروز در ادارات دولتی مشاهده می‌کنند به خاطر تفکر کمونیستی پخش شده در جامعه است، افزود: در ابتدای انقلاب برخی از جوانان مسلمان انقلابی که فکرشان را با اندیشه‌های کمونیستی شستشو پیدا کرده بود، به‌عنوان بچه‌های انقلابی در ادارت مشغول فعالیت شدند. بنابراین با این تفکر نمی‌توان بستر برای توسعه کارآفرینی در جامعه پیدا کرد، زیرا اندیشه‌های کمونیستی در ادارات دولتی هنوز وجود دارد .
وی با بیان این پرسش که چند مقاله در موضوع تقدس سرمایه وجود دارد ؟ گفت: دو مقاله در کشور راجع به تقدس سرمایه نوشته نشده است و چطور یک کارآفرین و سرمایه‌گذار می‌تواند بدون توجه به تئوری و نرم افزار، کاری از پیش برد.
عبدالحسین ساسان افزود: چند هزار بار نوابغ اقتصادی در طول تاریخ ایران ظاهر شدند و نابود شدند؟ دشمنان با این تفکر توانستند سرمایه‌های ایرانی را از بین ببرند. آنها با بدبین کردن جوانان نسبت به کارآفرینان و سرمایه‌گذاران، زمینه نابودی ایران را فراهم می‌کنند زیرا این تفکر که حق مردم را سرمایه‌گذار می‌خورد در جامعه تسری پیدا کرده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر