۱۳۹۴ شهریور ۱۸, چهارشنبه

مقاله ی:30 

دین بی اخلاق

اگر این سخنرانی در یکی از اتاق های دارالمجانین و توسط یکی از روانپریشان بستری انجام شده بود آدم تعجب نمی کرد، پوزخندی میزد و می گذشت. اما ببینید که "حوزه" و "دانشگاه" و "بیت رهبری" به چه درجه از فلاکت فکری رسیده اند که ابله نادانی چون این جانور حرامخوار باید برگزیده اش باشد تا این گونه سفره روده اش را پیش روی همه پهن کند و خجالت هم نکشد!
سخن من به امثال این ها آن است که "دین" شما از اول هم کاری با اخلاق نداشت وگرنه شماها در دامن آن به بار نمی آمدید. پس بهتر است که حتی واژه اخلاق را نیالایید و آن را به امثال گاندی ها واگذارید. حریف شما گاندی ها نیستند، صدام ها و هیتلرها هستند، شما ها را چه به گاندی و اخلاق؟!
اما ولایت! لابد "ولی" آن است چابک تر بچاپد و بخوراند تا برخوردارانی از قماش پناهیان ها در بزرگداشت ولی نعمت خود بخار معده و روده از بالا و پایین پس بدهند.
*
اما سوای رسوایی این دُرفشانی های پناهیان، توجه کنید که می توان به روشنی حس پاک باختگی این جماعت را از این حرف ها درمورد اخلاق فهمید. تصور بکنید که آیا تا بیست سال پیش این ها جرات می کردند از این حرف ها بزنند؟  دارند می بینند که به لحاظ اخلاقی رسوای همگان شده اند و دیگر حنای تزویرشان رنگی ندارد و میدان اخلاق را کاملا به دیگران واگذاشته اند. این که خودهاشان هم دستشان آمده که چه گندی بالا آورده اند، اتفاق عظیمی است.
دینی که دیگر داعیۀ اخلاقی چندانی نداشته باشد، دیگر چه حرفی برای زدن دارد؟ جز دعوت به سرسپردگی به بزرگِ مسخ شدۀ فرقه (که اینک به حزب سیاسی است تا دین) که "ولی" نام می گیرد! تا در آخرت به پاس آن سرسپردگی حلوا بخورند! این درست همان روند طبیعی دگردیسی "دینداری فرهنگی هویتمدار" است که در "اسلام، رویکردی معنوی یا هویتی سیاسی" به تفصیل شرح کردم. از چنین دینی باید بشدت برحذر بود چون چیزی جز یک بدنۀ سیاسی مطلقا بی اخلاق نیست که - اینک برخلاف حزب های سیاسی متعارف، بی اخلاقی اش را پنهان هم نمی کند، که هیچ، برای بی اخلاقی اش الاهیات ولایتمدارانه هم می بافد و می لافد تا وجدان سرسپردگان ولو بقدر سر سوزنی در انجام جنایات و شناعت ها آزرده نگردد.. آخرِخط جز"داعش" نیست. پناهیان ها با ولی های سابق و لاحق شان باید این داغ را بر دل خود حمل کنند که "داعش" خیلی جلوتر آنها این مرز جنهم را درنوردیده بود، که الفضل للمتقدم!  


به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، حجت الاسلام علیرضا پناهیان صبح امروز(شنبه 12 اردیبهشت) در جمع معتکفین دانشگاه صنعتی شریف با بیان اینکه دعوت به اخلاق و خوب بودن تاکنون نه تنها نتیجه مطلوبی در بر نداشته بلکه بعضاً مضر هم بوده است گفت: این دعوت، از طریق فیلم و موسیقی نیز صورت گرفته است و حتی در فیلم هایی که از جاذبه عاطفی و جنسی هم برخوردار بوده اند به مروت و جوانمردی و مسائلی از این قبیل دعوت شده است امّا ثمره ای در بر نداشته است. امروز در دنیا مسئولین، مردم و خانواده ها از این لحاظ به بن بست رسیده اند و دعوت به اخلاق جواب نداده است، دعوت های امثال گاندی به اخلاق نیز جواب نداده است. با این حال چرا ما اصرار به کوبیدن درب بسته را داریم.

استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه دعوت به اخلاق، در زندگی فردی نیز جواب نداده است ادامه داد: اینکه ما همه چیز را می دانیم و رعایت نمی کنیم گواه بر این مدعاست.

پناهیان ادامه داد: ما از بی اخلاقی و بداخلاقی ضربه می خوریم و نمی توان گفت که دعوت به اخلاق بد است؛ دعوت به اخلاق، امری لازم است امّا می گوییم تاکنون جواب نداده و نمی دهد و ما این را بر اساس یک کلان جهانی و تاریخی عرض می کنیم. اگر هم نتیجه داده، بسیار کم بوده است، مانند اینکه یک لیوان دوغ را داخل دریا بریزیم. ممکن است گفته شود که دعوت به اخلاق در مقاطعی جواب داده، که باید گفت این جواب دادن عین جواب ندادن است.

کارشناس مسائل دینی، نتیجه دعوت به اخلاق را این دانست که بعضاً افراد ضعیفی که عرزه گناه کردن ندارند، جذب این اخلاق می شوند و در ادامه اضافه کرد:  دعوت به اخلاق باعث می شود که برای گرگ ها، گوسفند درست شود.

وی ادامه داد: به واسطه همین دعوت به اخلاق بود که ابن ملجم فرق مبارک امیرالمؤمنین علی علیه السلام را شکافت. ابن ملجم نماد تمام جبهه باطل و امام علی نماد تمام جبهه حق است. از دامن ابن ملجم است که یزید و حرمله پرورش می یابند. بر اساس حدیث امام صادق(ع) رذالت قاتل امام علی از قاتل امام حسین(ع) بالاتر است. چون یزید اهل شراب خواری و اینگونه کارها بود امّا ابن ملجم انقدر عبادت کرده بود که پیشانی اش پینه بسته بود. بنابراین، این دعوت به اخلاقی که ما از آن حرف می زنیم، دعوت به عبادت را نیز شامل می شود، البته تا جایگزین آن را معرفی نکنیم معلوم نمی شود مقصود ما از این حرف ها چیست.

مسئول اتاق فکر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، با بیان اینکه مردم جهان بیشتر از اینکه عاشق خوبی ها باشند، از ظلم خسته شده اند گفت: بسیاری از مردم از بداخلاقی ها شکایت می کنند حال اینکه خودشان هم اهل ظلم و بداخلاقی هستند. امروز مردم جهان به دنبال اگرها و ای کاش ها هستند و از ظلم به ستوه آمده اند که این از نشانه های ظهور است.

پژوهشگر دینی در پاسخ به سؤال یکی از حضار که «شهدا» را مصداقی برای اثربخش بودن دعوت به اخلاق عنوان کرد گفت: شهدا در نتیجه دعوت به اخلاق به جبهه نرفتند بلکه پای عاملی دیگری در میان بوده است که به آن خواهیم پرداخت. ضمن اینکه ما با کل جامعه بشری کار داریم، نه دسته ای خاص مانند شهدا. آنان یک درصد از جامعه آن زمان بودند.

پناهیان در ادامه، موضوع دعوت جایگزین را مورد بحث قرار داد و با تأکید بر اهمیّت مقوله «ولایت» در اسلام گفت: باید دعوت برتر را پیدا کنیم تا اخلاق هم درست بشود. حکمت امر ولایت در دین ما اینگونه است که همه امور دینی، از عبادت و تقوا گرفته تا مروت و نیکی و دعوت به امور خوب، همگی «فرع دعوت به ولایت» هستند. اگر شخصی بداخلاقی کرد امّا ولایت مدار بود، نباید خیلی بر او سخت بگیریم، چون بالاخره اخلاقش درست می شود.

فعال حوزه فرهنگ با بیان اینکه در زمان حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه الشریف، دعوت به ولایت صورت می گیرد نه دعوت به اخلاق، ادامه داد: شهدا دعوت به ولایت شدند و نتیجه داد چرا که ولایت امام را قبول داشتند و شهید شدند. برخی اخلاق خوب امام را هم دیدند امّا فایده ای نداشت چون ولایت امام را قبول نداشتند.

وی ادامه داد: زشت ترین اخلاق ها این است که جلوی ولی بایستیم. امیرالمؤمنین می فرماید هیچ ظلمی به من نشد مگر اینکه من را در حد دیگران دیدند. در تشکیل تمدن اسلامی، پایه تمدن اسلامی بر محور دفاع از پیغمبر شکل گرفت.
پناهیان با بیان اینکه جرأت نمی کنیم بگوییم محور تقوا ولایتمداری است گفت: این در حالی است که در قرآن 11 مرتبه همراه با دعوت به تقوای الهی، دعوت به اطاعت آمده است. بیایید جهان را دعوت به ولایت کنیم، چرا که مردم از ظلم به ستوه آمده اند. گوهر مرکزی عبادت، ولایت است. متأسفانه قاطباً محور دعوت های ما، دعوت به اخلاق منهای ولایت بوده است.

گفتنی است حجّت الاسلام پناهیان این بحث را در دو روز آینده در دانشگاه صنعتی شریف ادامه خواهد داد. این برنامه از ساعت ۹:۳۰ صبح شروع خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر